وقتی لوکیشنی که فرستاده بود رو لمس کردم متوجه شدم مال یه باره...نفس عمیقی کشیدم باید آماده بشم. ولی حوصله حموم کردن ندارم
موهامو با دستم بهم ریختم و در کمدم رو باز کردم جوراب های شیشهای رو ورداشتم و بعد اینکه شلوارمو دراوردم پوشیدمشون و تا زانو بالا کشیدم و بعد اینکه شلوارلی که زانوهاش خیلی کم پاره بودن رو پوشیدم پیراهن ابی کم رنگم رو پوشیدم
با یه دستم به سختی تونستم دکمه هارو ببندم و بعد با صدای قورقور شکمم گوشیمو برداشتم و از اتاقم بیرون رفتمبرای سیر کردن شکمم ساندویچی که روی کابینت بود رو برداشتم و مشغول خوردن شدم
قدممو که بیرون از خونه گذاشتم نفس عمیقی کشیدم به آسمون تاریک نگاه کردم
برای بار آخر به آدرسی که فرستاده بود نگاه کردم و گوشیمو تو جیبم گذاشتم...در عرض چند دقیقه به بار رسیدم ، صدا گوشامو اذیت میکرد و بوهایی که میشنیدم حالمو خراب میکرد
داخل تر رفتم لبخند کوچیکی رو صورتم نشوندم به اطراف نگاه کردم
تهیونگ رو با دوستاش دیدم که روی یه مبل چرمی نشسته بود... وقتی نگاهمو از چشمای تیرهاش گرفتم متوجه نگاه خیره ی همشون شدمبدون اینکه نزدیکشون بشم سمت بارمن رفتم یه جایی نزدیک به اونجا نشستم و مثل بقیه یه شات نوشیدنی ورداشتم و چند قطره ازش نوشیدم...طعمش میوه ای بود...و یه حالت سستی به بدنم داده بود
بعد اینکه یه کوچولو دیگه ازش نوشیدم به تهیونگ نگاه کردم که بلند شده بود و به این سمت میومد
همینکه بهم نزدیک شد گوشیشو روشن کرد ، نوشیدنیمو تا ته سرکشیدم و به ویدیویی که نشون میداد نگاه کردم...
اون پسر تو ویدیو چندان قیافهاش معلوم نبود اما بینی و لباش خیلی شبیه من بود و موهاش داغون و خیس بود بخاطر سکسی که داشتنگاهمو از صفحه گوشی گرفتم و به نیم رخش نگاه کردم ...اون هم ویدیو رو خاموش کرد و سمت من برگشت و بدون اینکه فاصله رو بیشتر کنه از همون فاصله نزدیک بهم خیره شد....
وقتی با اون چشماش اونطور نگاهم میکنه نمیتونم جلوی تند شدن ضربان قلبمو بگیرم+چطوری ثابت کنم که با کسی نخوابیدم؟
وقتی خندید به لبای خوشفرمش نگاه کردم... خیلی اروم زمزمه کرد
_دروغ نگو ، قرار نیست باور کنم
نگاهمو سمت افرادی که میرقصیدن کشیدم و شاتمو که دوباره پرشده بود نوشیدم
+اگه قرار نیست باور کنی ، پس لازم نیست ثابت کنم هیونگ؟
جوابی ازش نگرفتم
شاتمو روی میز گذاشتم و بلند شدم ، کاملا متوجه سنگینی سرم بودمتا جایی که متوجه بودم جلو رفتم و وقتی دستی دور کمرم حلقه شد به پسر قدبلند نگاه کردم ، نمیشناختمش
با نوازش های انگشتش روی کمرم به صورت خوش فرمش زل زدم و گفتم+تو کی هستی؟ نمیشناسمت
خنده ای کرد
+نامجونم خوشگلم ، اسم تو چیه؟
_جونگکوک...
وقتی دست بی حسمو گرفت و دور گردنش حلقه کرد با حال عجیبی که داشتم دست دیگهام رو هم دور گردنش حلقه کردم...
دستاش دو طرف کمرمو محکم نگه داشته بودن و همراه با من خیلی آروم میرقصید هیچ جای دیگه ای جز صورتش نگاه نمیکردم با حس گیجیای که داشتم چشمامو بستمچشمامو که باز کردم صورتشو تو فاصله خیلی نزدیکی از صورتم دیدم ... به لبای خیسش زل زدم و با کشیدم گردنش سمت خودم نزدیکترش کردم و لبامونو به هم وصل کردم
همینطور که همو میبوسیدیم دستش سمت باسنم رفت حس عجیبی داشتم تاحالا همچین حسی رو تجربه نکرده بودم...
بوسمون عمیق تر میشد و من بیشتر داخل بغلش فرو میرفتملبامونو که جدا کردیم سرمو با خجالت پایین انداختم و اون همینطور که دستش باسنمو فشار میداد با دست دیگهاش از کمرم گرفت و به خودش نزدیکم کرد... نفس نفس میزدم و با موهای پشت گردنش بازی میکردم
و در این بین صدایی رو از نزدیکیمون شنیدم_اوه چه زود دارین همو میخورین
به سمت صاحب صدا برگشتم و وقتی دیدمش که داره ویدیو میگیره آب دهنمو قورت دادم و سعی کردم گوشیرو ازش بگیرم
+تهیونگ...باید..اونو پاک کنی
با صدایی لرزون زمزمه کردم...الکل بیشتر اثر میکرد و من گیج تر میشدم
عقب کشیده شدمو دست تهیونگ دور کمرم حلقه شد
بینیشو رو گونم کشید و نزدیک گوشم زمزمه کرد_دیگه بهم دروغ نگو
لباسشو تو مشتم گرفتم
بوی الکل میداد معلوم بود مسته+اونو برای اولین بار دیدم..نمیشه ویدیو رو پاک کنی؟
با دستش محکم باسنمو فشار داد..کنار گوشش ناله ضعیفی کردم
_ نمیتونم باور کنم ، فک میکردم خیلی معصوم باشی
بدنشو از بدنم دور کرد... آب دهنمو قورت دادم و نگاهمو ازش گرفتم و بعد به سمت خروجی بار دویدم
خیلی حس بد و چندشی دارم
اگه اون ویدیو پخش میشد من نابود میشدم...باید یکارش میکردم...

VOCÊ ESTÁ LENDO
handicapé || taekook
Romance~Completed~ (texting,real life) تهیونگ : چند وقته معلولی؟ (21:15) *دیده شد* جونگ کوک در حال تایپ کردن.... تهیونگ : چرا دیر تایپ میکنی؟ (21:17) هااا ببخشید ، دستت معلوله مگهنه d:؟ (21:18) Translating by : @meli19952000 Original story by : @hopeford...