CHAPTER 1

5.7K 514 373
                                        

سوم شخص

ماه دوم شروع مدرسه بود و از اونجایی که همیشه باهم بودن بعد از شنیدن اینکه سوکجین هیونگشون باید به دلایلی به این مدرسه انتقالی بگیره، اوناهم کار انتقالشون رو انجام دادن و همراه هیونگشون به مدرسه جدیدشون اومدن.....
بعد از صحبت کردن با مدیر مدرسه به طرف کلاسشون رفتن و با ساکت شدن دانش آموزا خودشون رو معرفی کردن.....

جین:سلام، کیم سوکجین هستم لطفا هوامو داشته باشید

چیم:سلام، پارک جیمین هستم لطفا مراقبم باشید

کوک:سلام، جئون جونگ کوکم و بیاین دوستای خوبی برای هم باشیم

بعد از تعظیم کردن، سه صندلی جلوی کلاس رو برای نشستن انتخاب کردن.....
نشستنشون همزمان شد با باز شدن در کلاس و جیغ های کر کننده دخترا.....

پ.ن{همینقدر کلیشه ای، ولی قبول کنین قشنگه}

هوپ:هی گایز

با شنیده شدن صدای هوسوک و پوزخند گوشه لبش صدای جیغ دخترا بیشتر شد.....

ته:اوه، سه تا تازه وارد داریم

تهیونگ به طرفشون رفت و درحالی که پاش رو روی میز میزاشت پرسید

ته:اسماتون؟؟؟

کوک:میشه پاتو از رو میز برداری؟؟؟

نامجون کنار تهیونگ ایستاد و به جای اون جواب داد

نام:نوچ، نمیشه

کوک:بزارم به حساب شعور نداشتتون؟؟؟

تهیونگ نیشخندی زد و انگشتاش رو روی گونه جونگ کوک کشید

ته:صورت خوشگلی داری.....
کاری نکن که به خاطر حرفای خودت خط خطیش کنم....
میفهمی که چی میگم؟؟؟

جین:و تو کی باشی که بخوای همچین کاری کنی؟؟؟

نام:پسر مدیر مدرسه و تو کی هستی که با همچین لحنی حرف بزنی؟؟؟

قبل از اینکه جین بتونه فرصتی برای حرف زدن پیدا کنه هوسوک جلوشون ایستاد و رو به تهیونگ و نامجون گفت....

هوپ:پسرا، روز اولشونه که اومدن اینجا....
بزارین خوش باشن، بعدا باهاشون کار داریم....

با پایان حرفش در کلاس باز شد و آقای لی داخل اومد....
گلوش رو برای ساکت کردن دانش آموزا صاف کرد و به حرف اومد.....

#امروز چهار تا دانش آموز انتقالی داریم که فکر کنم با سه تاشون آشنا شدید....

دستش رو به طرف جین، جونگ کوک و جیمین گرفت و با گرفتن تاییدیه دانش آموزا ادامه داد

SCHOOL LOVERSKde žijí příběhy. Začni objevovat