سوم شخص
ماه دوم شروع مدرسه بود و از اونجایی که همیشه باهم بودن بعد از شنیدن اینکه سوکجین هیونگشون باید به دلایلی به این مدرسه انتقالی بگیره، اوناهم کار انتقالشون رو انجام دادن و همراه هیونگشون به مدرسه جدیدشون اومدن.....
بعد از صحبت کردن با مدیر مدرسه به طرف کلاسشون رفتن و با ساکت شدن دانش آموزا خودشون رو معرفی کردن.....جین:سلام، کیم سوکجین هستم لطفا هوامو داشته باشید
چیم:سلام، پارک جیمین هستم لطفا مراقبم باشید
کوک:سلام، جئون جونگ کوکم و بیاین دوستای خوبی برای هم باشیم
بعد از تعظیم کردن، سه صندلی جلوی کلاس رو برای نشستن انتخاب کردن.....
نشستنشون همزمان شد با باز شدن در کلاس و جیغ های کر کننده دخترا.....پ.ن{همینقدر کلیشه ای، ولی قبول کنین قشنگه}
هوپ:هی گایز
با شنیده شدن صدای هوسوک و پوزخند گوشه لبش صدای جیغ دخترا بیشتر شد.....
ته:اوه، سه تا تازه وارد داریم
تهیونگ به طرفشون رفت و درحالی که پاش رو روی میز میزاشت پرسید
ته:اسماتون؟؟؟
کوک:میشه پاتو از رو میز برداری؟؟؟
نامجون کنار تهیونگ ایستاد و به جای اون جواب داد
نام:نوچ، نمیشه
کوک:بزارم به حساب شعور نداشتتون؟؟؟
تهیونگ نیشخندی زد و انگشتاش رو روی گونه جونگ کوک کشید
ته:صورت خوشگلی داری.....
کاری نکن که به خاطر حرفای خودت خط خطیش کنم....
میفهمی که چی میگم؟؟؟جین:و تو کی باشی که بخوای همچین کاری کنی؟؟؟
نام:پسر مدیر مدرسه و تو کی هستی که با همچین لحنی حرف بزنی؟؟؟
قبل از اینکه جین بتونه فرصتی برای حرف زدن پیدا کنه هوسوک جلوشون ایستاد و رو به تهیونگ و نامجون گفت....
هوپ:پسرا، روز اولشونه که اومدن اینجا....
بزارین خوش باشن، بعدا باهاشون کار داریم....با پایان حرفش در کلاس باز شد و آقای لی داخل اومد....
گلوش رو برای ساکت کردن دانش آموزا صاف کرد و به حرف اومد.....#امروز چهار تا دانش آموز انتقالی داریم که فکر کنم با سه تاشون آشنا شدید....
دستش رو به طرف جین، جونگ کوک و جیمین گرفت و با گرفتن تاییدیه دانش آموزا ادامه داد

ČTEŠ
SCHOOL LOVERS
Romance{COMPLETED} عشق و عاشقی های تینیجری؟؟ من بهشون میگم عشقای حقیقی.... تو بگو کلیشه.... ولی واقعا درستش چیه؟؟ . . . . _💜به سومین بوک من خوش اومدید💜_