سوم شخص
جین:هی کوکی، تهیونگ چی گفت؟؟؟
این اولین سوالی بود که بعد از خوردن غذاشون و دور هم جمع شدنشون پرسیده شد
کوک:چرت و پرت
یونگ:جونگ کوک....
کوک:توروخدا گیر نده هیونگ....
من نمی فهمم فاز این چیه که هی میاد چرت و پرت بلغور میکنه و میره؟؟یونگ:اون فقط دوستت داره و داره تلاش میکنه که به دستت بیاره
جین سرش رو به نشونه تایید تکون داد
جین:یونگی درست میگه، تهیونگ داره تمام سعیش رو میکنه تا بهت بفهمونه که جیمین رو نمیخواد و تو رو دوست داره.....
چیم:کی همچین چیزی گفته؟؟؟
پ.ن{باز پیداش شد}
با شنیده شدن صدای جیمین، یونگی و جین چشماشونو چرخوندن و جونگ کوک دستاش رو مشت کرد
کوک:بهتره از اینجا بریم
چیم:داری ازم فرار میکنی؟؟؟
ترسو شدی کوک....جونگ کوک با عصبانیت بلند شد و جلوی جیمین ایستاد
کوک:دیگه هیچوقت اسم منو به اون زبون کثیفت نیار
جیمین خندید و دستاشو تو جیبای شلوارش فرو کرد
چیم:چیه؟؟؟
بهت برخورد؟؟؟
دوست نداری اسمت رو صدا بزنم؟؟؟جونگ کوک پوزخندی زد و حرفای جیمین رو به خودش برگردوند
کوک:نه، آخه وقتی دهنت رو باز میکنی احساس میکنم بهم توهین شده.....
چیم:هه، چون جوابی نداری اینطوری حرف میزنی؟؟؟
خودت رو پشت دوستت قایم میکنی چون نمیتونی از خودت دفاع کنی....
تو واقعا بیچاره ای کوک....پ.ن{اگه جرش بدم، منو نمی کشین که؟؟🥺🤔}
یونگ:بهتر نیست دهنت رو ببندی؟؟؟
چیم:من با کسی که معلوم نیست ننه باباش کین و خودش چیکارست و هرزه کیه کاری ندارم....
ببینم، اصلا وجودت از نظر جامعه تایید شده؟؟؟
یا نقش یه انگل رو داری؟؟؟
مطمئنی جات بین آدماست؟؟؟پ.ن{بزارین جرررررررررش بدمممممممم}
جین:بهتره همین الان خفه شی جیمین وگرنه هرچی دیدی از چشم خودت دیدی....
چیم:توهم عوض شدی جین هیونگ؟؟؟
البته تو همیشه همین بودی.....
همیشه طرف جونگ کوک بودی و حالا که این پسره دوستشه، طرفداریش رو میکنی....
برات متاسفم که با همچین کسایی داری میگردی....
YOU ARE READING
SCHOOL LOVERS
Romance{COMPLETED} عشق و عاشقی های تینیجری؟؟ من بهشون میگم عشقای حقیقی.... تو بگو کلیشه.... ولی واقعا درستش چیه؟؟ . . . . _💜به سومین بوک من خوش اومدید💜_