سوم شخص
نامجون درحالی که کمر جین رو نوازش میکرد پرسید
نام:درد داری؟؟؟
جین سرش رو از روی سینه نامجون برداشت و معترضانه نالید
جین:توهم اگه یه دیک گنده یهو میرفت توت درد داشتی
نامجون خندید و دستش رو تکیه گاه سرش کرد
نام:خب حالا، منکه چیزی نگفتم....
خوبه خودت خواستی به فاکت بدمگونه های جین از خجالت سرخ شد اما اجازه نداد اون خجالت لحنش رو از معترضانه به شرمگین تغییر بده
جین:من سردم بود، تو یهو دیک درازتو کردی توم
نام:بهونه بعد از سکس هاه؟؟؟
و برای بار دوم قبول کردی که من کوچیک نیستمجین:خیلی بی حیایی
نامجون پوزخندی زد و رو صورت جین خم شد
نام:تو درمورد طول دیک من حرف میزنی، اونوقت من بی حیام؟؟؟
جین دستاش رو روی صورتش گذاشت و نالید
جین:خجالت زده کردن منو تمومش کن
نامجون دستای جین رو از صورتش عقب کشید و بوسه ای بهشون زد
نام:تو میدونی که من چرا اینکارو کردم مگه نه؟؟؟
من بهت گفته بودم که میخوام به خاطرت عوض شم....
پسر بازی رو به خاطر تو گذاشتم کنار و حالا....
فکر نمیکنی وقتشه که یه فرصت بهم بدی؟؟؟
من میدونم که لیاقت آدم پاکی مثل تورو ندارم اما نمیتونم خودمو قانع کنم که بکشم کنار و تو مال یکی دیگه بشی....جین دستاش رو قاب صورت نامجون کرد و تلاش کرد تمام احساساتش رو توی چشماش و لحنش بریزه
جین:تو همین الانم اون فرصت رو به دست آوردی.....
از روز اول که بهم خیره شدی، وقتی تو اون اتاقِ بار میتونستی باهام بخوابی ولی اینکارو نکردی این فرصت رو به دست آوردی....
من تلاش کردم یونگی و جونگ کوک رو قانع کنم که عاشقت نیستم وقتی اون دختر هارو دورت دیدم اما بعدش هرچی فکر کردم به نتیجه ای جز حسادت از روی علاقم بهت نرسیدم.....
پس فکر نکنم نیاز به فرصت داشته باشی وقتی همین الآنشم قلب منو پیش خودت داری....نامجون لبخندی زد و بوسه ای به لبای جین زد
جین:بچه ها حتما تعجب میکنن
نام:اونقدرا هم نه، اونا میدونن که تو همیشه مال من بودی
جین:عاشقتم
نام:فکر کردم قراره آرزوی شنیدن این کلمه رو به دلم بزاری
جین:خب حالا که نزاشتم ازم ممنون باش
YOU ARE READING
SCHOOL LOVERS
Romance{COMPLETED} عشق و عاشقی های تینیجری؟؟ من بهشون میگم عشقای حقیقی.... تو بگو کلیشه.... ولی واقعا درستش چیه؟؟ . . . . _💜به سومین بوک من خوش اومدید💜_