سوم شخص
یونگی در کلاس رو باز کرد و بعد از انداختن نیم نگاهی به دانش آموزا به طرف صندلیش حرکت کرد اما با کشیده شدن کیفش متوقف شد و اونو تو دست نامجون دید.....
چرا تو هر مدرسه ای که میرفت اذیتش میکردن؟؟؟
اونکه کاری به کار کسی نداشت.....
رو پنجه پاهاش ایستاد و برای پس گرفتن کولش تقلا کرد اما هربار نامجون دستش رو بالا تر میبرد و یونگی نمیتونست اونو ازش پس بگیره.....
نامجون پوزخندی زد و خواست چیزی بگه که کوله از دستش کشیده شد....
نگاه یونگی روی هوسوک که کولش رو از نامجون پس گرفته بود مونده بود....
اون الان کمکش کرد؟؟؟
اگه اون آدم خوبی بود که همچین کاری براش میکرد پس چرا شب قبل اونو تو استخر انداخت؟؟؟
با ریخته شدن محتویات کیفش جلوی پاش و دیدن نیشخند هوسوک به خودش اومد....
سرش رو از روی تاسف برای خودش تکون داد....
چطور تونست فکر کنه هوسوک کمکش کرده؟؟؟
رو زمین زانو زد و مشغول جمع کردن وسایلش شد و همون موقع صدای بلندی رو شنید که وادارش کرد سرش رو بالا بگیره.....
هیون به خاطر یونگی مدرسش رو عوض کرده بود و وقتی داخل کلاس شد و رفتار هوسوک با معشوقش رو دید نتونست تحمل کنه و مشت محکمی به گونه هوسوک زد و باعث شد تهیونگ و نامجون به طرفداری از دوستشون بیان جلو.....
هیون با هر سه تاشون درگیر شد و وقتی خواست مشت سوم رو به گونه هوسوک بزنه، یونگی خودش رو کشید وسطشون و باعث شد اون مشت تو صورت خودش بخوره.....پ.ن{چقدر دبیر و مدیرشون بیخیالن که با اونهمه سر و صدا و کتک کاری کاری باهاشون ندارن اونوقت تو ایران ما وسط بازی کردن جیغ میزنیم میگن خفه شو دختر جیغ نمیزنه.....به کجا داریم میریم؟؟؟}
هوسوک به طرف یونگی که روی زمین افتاده بود رفت و کنارش نشست.....
پ.ن{پسرمو به چوخ دادین بیشعورا؟؟؟؟😡😡😡}
هوپ:حالت خوبه عزیزم؟؟؟
خیلی درد میکنه؟؟؟
میخوای بریم اتاق پرستار؟؟؟پ.ن{بهش گفت عزیزم....اوکی بای}
هیون از شوک کاری که کرده بود بیرون اومد و کنار یونگی نشست و دستش رو کشید تا هوسوک ولش کنه اما اون محکمتر مچ یونگی رو بین انگشت هاش گرفت و با جدیت به چشمای عصبیش خیره شد.....
هیون:ولش کن.....
هوپ:نکنم چی؟؟؟
قبل از اینکه هیون بتونه جواب بده یونگی با صدای بلندی به حرف اومد
یونگ:بسه، چتونه عین سگ و گربه به جون هم افتادین؟
دستش رو از حصار انگشت های هوسوک بیرون کشید و خودش رو تو بغل دوست پسرش جمع کرد و با لحن لوسی که هروقت پیش هیون بود ازش استفاده میکرد گفت....

ESTÁS LEYENDO
SCHOOL LOVERS
Romance{COMPLETED} عشق و عاشقی های تینیجری؟؟ من بهشون میگم عشقای حقیقی.... تو بگو کلیشه.... ولی واقعا درستش چیه؟؟ . . . . _💜به سومین بوک من خوش اومدید💜_