After 1 "شکفتن غرایز بهاری"

3.6K 774 80
                                    

در رابطه با اسم این پارت منظور از کشفتن غرایز بی اختیار شدن هست که همینطور که میدونید بهار برای خیلی فصل جفت گیری هم هست . پس معنیه خودمونیش همون شروعه جفت گیریه این دوتا هورنیه داستانه .

«هشدار این پارت شامل صحنه های سکس است»

دو هفته بعد از تمام اون قضایا ... خب مطمئنن همه چیز باید روال عادیش رو پیش میگرفت ولی خب تغییراتی هم ایجاد شده بود برای مثال میشه گفت کمپانیه اف دی او توی اون دو هفته انگار رنگ و روی زندگی گرفته بود  . چطوری!؟ کسی نمیدونست!

"خدای من! من رفتم پیشش و بهش گفتم سالن امروز رزرو نشده و اون با لبخند گفت برای فردا امادش کنم!!"
"مدیر پارک همیشه انقدر مهربون بوده؟"
"بنظر عجیب نیست که امروز مدیر پارک درو برام نگه داشت تا برم توی اتاق جلسه؟"
البته که کی فکرشو میکرد؟ مدیر کمپانیه اف دی او دینگ دینگ! بعد از رفتن به کمپ احتمالا روحی چیزی تسخیرش کرده بود که انقدر شاداب و خوش مشرب شده بود ...
البته ... چیزی که همه به اون دقت کرده بودن فراتر از این بود ... حلقه ی توی انگشت مدیر کمپانی مطمئنن نشون میداد که دلیل این اخلاق خوش چیه ..‌. و البته پسر سر به زیر کنارش که با سرعت از این ور به اونور جلو تر ازش حرکت میکرد . خلاصه اینطوری بگیم که ... فرض کنید همیشه کوفته برنجی با الو میخوردین و حالا مشخص شده خوردن کوفته برنجیه خالی خیلی هم خوشمزه اس ‌... یا ... یه همچین چیزی؟

«صدای سیلی* نویسنده : میشه خفه شی و فقط از روی متن کوفتی بخونی؟
راوی : اه شت ... لعنت بهت ... ادامه بدیم...»

چانیول همینطور که به ارومی وارد اسانسور میشد نگاه خیره اش رو روی بتای کنارش فیکس کرد ‌.
"اقای بیون!"
بکهیون همینطور که سرشو پایین گرفته بود و به برنامه ی بعدشون نگاه میکرد اروم لب زد ‌.
"بله رئیس؟"
الفا با شیطنت به طبقه ی اسانسور نگاه کرد و اروم دستشو از پشت روی باسن همسرش گذاشت .
"چرا دوره ی هیتت شروع نمیشه بیون؟همسرت باید خیلی دلش بخواد توی خونه نگه ات داره"
چشم های بکهیون برقی زد و لب هاش کمی بالا رفت . متقابلا نگاه کوتاهی به مانیتور طبقه کرد و دستی که خودکار توش بود بالا اورد و روی قفسه سینه الفا گذاشت .
"همسرم خیلی سرش شلوغه و وقت نداره ..."
به ارومی گفت و انگشتاش رو دور کروات الفای کنارش حلقه کرد و محکم سمت خودش کشید .
"مطمئنن اگه بفهمه توی هیتم با رئیس فاکینگ جذابم دارم قدم میزنم حسابی شاکی میشه ..."
گفت و جاش رو عوض کرد و درست رو به روی الفا قرار گرفت .
چانیول به ارومی کمر همسرشو گرفت و جلو کشید طوری که بدن هاشون توی فضای تنگ اسانسور کاملا بهم چسبیده بود .
"امیدوارم همسر مسئولیت پذیرم ناراحت نشه که قراره با مدیر برنامه ی توی هیتم قدم بزنم"
نیشخند بکهیون عمیق تر شد و به ارومی رایحه ی هلو و سیب توی فضای اسانسور پیچید .
"به مدیر برنامه ات میگم بیاد توی دفترت ... عاهه ... تو اسانسوریم ..."
الفا به ارومی خم شد و لاله ی گوش بتای بغلشو بوسید و همزمان با بازیگوشی از بوت بتا نیشگون گرفت .
"بهش بگو وقتی از جلسه برگشتم میخوام با پایین تنه ی لخت روی چرم مبل اتاقم نشسته باشه ..."
بکهیون ناله ای کرد و بی اختیار کمرش رو قوص داد .
"بهشون م...میگم اقای پارک ..."
گفت و با صدای دینگ اسانسور به ارومی ازش جدا شد . همین الانم میتونست ترشح کامه از حفره ی فاکیش و دیک لعنتیش حس کنه ... اهی کشید و سمت اتاق رفت .
همینطور که سرشو برای منشی تکون میداد . در اتاق رو باز کرد و به ارومی سمت مبل رفت .

☁︎𝑴𝒚 𝑾𝒉𝒊𝒕𝒆 𝑾𝒐𝒍𝒇☁︎ | 𝑪𝒐𝒎𝒑𝒍𝒆𝒕𝒆 |Where stories live. Discover now