بین پلکهاش رو به آرومی فاصله داد، فضای تاریک اتاق رو از نظر گذروند. فضای ناآشنا بهش فهموند که اینجا خونه و اتاقِ خودش نیست. دردی شدید توی سرش باعث شد پلکهاش دوباره ببنده، اونها رو با شدت روی هم فشار بده و نالهی ضعیف و کوتاهی بکنه.
- یونگیچان؟ بیدار شدی؟
صدایی آشنا توجهش رو جلب کرد، پلکهاش رو باز کرد و نگاهش رو به صاحب صدا داد.
- جیمین...سان؟
جیمین لبخندی زد و کنار بدن یونگی، لبهی تخت نشست.
- آره خودمم، بالاخره بیدار شدی.
یونگی نفسش رو صدادار بیرون داد:
- سرم درد میکنه.
- حق داره درد بکنه، با اون حجم از مشروبی که تو خوردی اگه درد نکنه باید تعجب کرد.
جیمین گفت و به یونگی کمک کرد روی تخت بشینه و بعد لیوانی رو به دستش داد.
- این سردردت رو بهتر میکنه.
یونگی لیوان رو از جیمین گرفت و با ابروهای درهم رفته به خاطر درد پرسید.
- من دقیقا چه غلطی کردم؟ چرا هیچ کوفتی یادم نمیاد؟
- تا میشد مشروب خوردی، تا جون داشتی رقصیدی و تا تونستی هرچی تو معدهات بود بالا آوردی و تا رسیدن به خونه تخت خوابیدی، این بود خلاصهی اخبار.
جیمین با لبخند از لبهی تخت بلند شد و همونطور که لباسش رو از تنش خارج میکرد به سمت کمدش رفت.
- نیازی هم نبود مثل این گویندههای رو مخ اخبار...
جملهاش تموم نشده بود که دردی از داخل، توی تمام سرش پیچیده شد و موجی از اتفاقات شروع به گذر از جلوی چشمهاش کردن و اولین واکنشش به دیدن تمام اون اتفاقات شل شدن انگشتهاش و افتادن لیوان از بینشون بود.
* فلش بکِ چندساعت قبل*
از زمان جدا شدنش از یونگی جلوی پیست رقص تقریبا سی و پنج دقیقهای میگذشت. چشمهاش رو بسته بود و با ریتم آهنگ همراهی میکرد که با کشیده شدن باسن شخصی به پایین تنهاش مجبور شد که بین پلکهاش رو فاصله بده تا ببینه دلش میخواد با اون شخص توی رقص همراهی کنه یا نه؟
کشیده شدن بدنها به همدیگه توی پیست شلوغ رقص کلابهای شبانه یه مسئلهی کاملا عادی بود. بخصوص که این روشی هم برای جذب پارتنر برای اونایی که تنها میامدن هم بود، اما جیمین فکرشم نمیکرد که به محض باز کردن پلکهاش با یونگیای مواجه بشه که با یه شیشهی تقریبا خالی از الکل توی دستش مقابلش میرقصید و ناخواسته و بخاطر حرکات رقصش باسنش به عضو جیمین کشیده میشد.
شوکآور؟ زیبا؟ جیمین نمیتونست بین این دو کلمه برای وصف مردی که چسبیده بهش میرقصید یکی رو انتخاب کنه.
YOU ARE READING
Bento box | ᴊᴍ+ʏɢ
Fanfiction[-کامل شده-] 𝐌𝐢𝐧𝐘𝐨𝐨𝐧 یونگی و جیمین دو تا پدر مجرد بودن که پشت دربهای مهدکودک وقتی منتظر بچههاشون بودن با هم آشنا شدن اما این مکالمات کوتاه توی سالن انتظار به کجا قرار بود برسه؟ *** ▪️Name: Bento box ▪️Couple: YoonMin (Jimin🔝) ▪️Gener: Roma...