از جمله فیکای بازگردانی ای که خیلی علاقمند پیدا کرد، فیکشن منتال بود . من خودم خیلی دوسش دارم و اغلب کساییم که بهشون پیشنهاد دادم خوششون اومده.
ژانرش چیه؟
Romance, Smut, Angst, Physiological
داستان تو چه سال و دوره ای اتفاق میفته؟
سال های نچندان دوری از ما
کاپلاش کدومان؟
ویکوک، ویمین
از اعضای بی تی اس کیا هستن و شخصیتشون تو فیک چجوریه؟
تهیونگ:
یکی از بهترین دانشجوهای دانشگاه که فیزیک میخونه. ظاهر جذابی داره اما همیشه تنهاست و به ندرت با کسی حرف میزنه این باعث میشه مرموز جلوه کنه. اخلاق خاصی داره و میشه گفت آدم سردیه. بهتره پا رو خط قرمزش نذارین چون بعدش کاری میکنه که بعدها فقط با شنیدن اسمش تن و بدنتون بلرزه. مبتلا به اختلال آی . ای . دی یا اختلال انفجاری متناوبه.
بهترین کلمه ای که در توصیفش میتونم به کار ببرم "ددی"عه.جونگکوک:
دانشجوی دوست داشتنی روانشناسی که پشتکار زیاد، روابط عمومی خوب و شخصیت آروم و مطیعی داره. آدم مصمم و با اراده ایه و از اون دسته ست که وقتی چیزی رو بخوان تا به دستش نیارن دست از تلاش نمیکشن. جونگکوک مازوخیسته و به همین خاطر مدتی رو تحت درمان بوده. رو تهیونگ کراش داره.
جیمین:
دوست پسر تهیونگ و بالرین معروف و محبوب دانشگاه. زیباست و شخصیت لجباز و تخسی داره. عاشق تهیونگه اما بعد از سه سال زیر یه سقف بودن باهاش واقعا از دستش خسته شده.
زاویه دید:
سوم شخص(دانای کل)/ اول شخص
خلاصه داستان:
تهیونگ و جونگکوک تو درس روانشناسی بالینی با هم همکلاسین و به ناچار تو پروژه ای که استاد این درس بهشون محول میکنه همگروه میشن.
حتی قبل از همگروه شدنشون جونگکوک شاهد عصبانیت تهیونگ بوده اما حالا که به خاطر درسشون مجبورن بیشتر با هم در ارتباط باشن اون چهره خشمگین تهیونگ رو هم بیشتر میبینه.
بعد از ملاقات جونهونگ که دوست قدیمی خودشه و از نزدیکان تهیونگم هست، جونگکوک چیزای بیشتری میفهمه و خبر دار میشه که جیمین تهیونگو ترک کرده.
بعد از یه سرچ کوتاه جونگکوک مطمئن میشه که تهیونگ به اختلال آی . ای . دی مبتلاست. پس تصمیم میگیره اینو هم برای مقاله ای که یکی از استاداش ازش خواسته بود به عنوان موضوع انتخاب کنه و هم به تهیونگ کمک کنه اما نمیدونه تو این راه خودشم آسیب میبینه.چند صفحه ست؟
789
پایانش؟
هپی انده
کلا فیکش چجوریه؟
قلم فیکشن ساده و روونه. داستان جذابه و یکی از دلایلش به نظرم شخصیت دو تا کاراکتر اصلیه یعنی جونگکوک و تهیونگ.
سمج بودن جونگکوک برای من خیلی جالب بود که با وجود اینکه آسیب های زیادی از تهیونگ دید رهاش نکرد و تهیونگ که تلاش میکرد مرد بهتری باشه برای کوک.فقط کاش ی افتر استوری داشت چون پایانش با اینکه هپیه ولی اونجوری نبود که دل آدم راضی شه.
○•°●○°•○°●•○°●○°○°○●•●°●°○°●°○●•°●☆
مرسی که نگاهتو خرج این پارت کردین♡
آسمون زندگیتون پر ستاره♡
بوس بهتون و بغل از راه دور♡
YOU ARE READING
تنها چه میگذرد در دنیای من؟
Non-Fictionجدید یا برای بعضیا خاطره اینجا قراره بهترین (فیکشن/وانشات/چند شاتی) های (ویکوک/کوکوی) ای که خوندم رو با"جزئیات"باهاتون ب اشتراک بذارم در مورد فیکشنای واتپدی، یوزرنیم نویسنده/مترجم اون کارو ذکر کردم و در مورد فیکای تلگرامی لطفا کاور همون پارتو چک کنی...