نوازش رویایی، یکی از اون کاراییه که به شدت عاشقشم. میدونم که تو ورژن اصلیش کاپل فرعی ویکوک بوده اما کاپل اصلیشو مطمئن نیستم به احتمال زیاد کایسو.
ژانرش چیه؟
Romance, Smut, Dram, Angst
داستان تو چه سال و دوره ای اتفاق میفته؟
سال های نزدیک به ما
کاپلاش کدومان؟
تهکوک
یونمیناز اعضای بی تی اس کیا هستن و شخصیتشون تو فیک چجوریه؟
تهیونگ:
یا به قول جونگکوک"نابغه" پسر باهوش اما به شدت استرسیه که برای ادامه تحصیل قراره به آمریکا بره. دو رگه ست و مادرش فرانسویه. مهربونه و با ملاحظه.
جونگکوک:
دانشجوی علوم آزمایشگاهی که از تمام افراد خانواده ش فقط پدرش براش مونده که اون هم به شدت مریضه و تو بیمارستان بستریه و جونگکوک از تدریس گرفته تا کار تو کافه، کارهای مختلفی رو انجام میده تا با پولی که به دست میاره بتونه پدرشو دوباره سر پا کنه.خجالتی نیست، با اراده ست و خونسرد و آرامش وجودش چیزی نیست که بشه ازش چشم پوشی کرد.
یونگی:
پسر تخس و شیطونیه که از قضا جزو دانش آموزای کوک هم هستش و بعدها فضولیش تو کار جونگکوک و تهیونگ اتفاقاتی رو براش رقم میزنه.
جیمین:
پسر مهربونی که همراه مادرش زندگی میکنه و وضع مالی بسیار خوبی داره اما به شدت محدوده و تحت کنترل مادرش همین بعدها باعث دردسر برای رابطه خودش و یونگی میشه. عاشق نقاشیه و توش مهارت داره اما مادرش اون رو منع میکنه و فقط در صورتی بهش اجازه میده که درس هاشو به خوبی بخونه.(انقدر بدم میاد از اینجور والدین عیح حرصم میگیره)
زاویه دید:
سوم شخص
خلاصه داستان:
برای کاهش اضطرابش، روانپزشک تهیونگ بهش پیشنهاد میده تا با یه دختر رابطه برقرار کنه البته رابطه ای که صرفا تو سکس ختم شه و به احساسات کشیده نشه اما تهیونگ به خاطر گرایشش یک پسر رو به عنوان سکس پارتنر انتخاب میکنه و اون جونگکوکه. تهیونگ و جونگکوک تا قبل از اون، خیلی هم رو نمیشناختن اما وقتی این رابطه بینشون شکل گرفت چیزای بیشتری هم در مورد همدیگه فهمیدن و ناخواسته عاشق شدن چیزی که روانپزشک تهیونگ ممنوعش کرده بود و اینجاست که دست انداز ها شروع میشه.
تهکوکی که باید از هم جدا شن،
رفتن تهیونگ به آمریکا،
پدر جونگکوک
و بهم رسی ای که آسون نخواهد بود.چند صفحه ست؟
938
پایانش؟
علیرغم تمام تردید و شک هایی که نویسنده به جونتون میندازه، این فیک پایان خوشی داره
کلا فیکش چجوریه؟
قلم نویسنده خیلی سنگین نیست خیلی هم ساده نیست، متعادله اما جاهایی هستش که خیلی خوب نوشته شده و اون تشبیهات به کار رفته و طرز چیدن کلمات کنار هم واقعا زیباست.
یه سری از قسمت هاشم تو ذهنم موندنی شد مثل اون صحنه ای که برای اولین بار تهیونگ و جونگکوک از هم جدا میشن که خیلی غم انگیزه و شاید بشه گفت متفاوت.در مورد ماجراش، فیکشن کلا حول شخصیت های اصلی میگرده. اینجوری نیست که مثل بعضی از فیکا نفر سومی بیاد و بخواد رابطه کاپل اصلی رو خراب کنه، نه! تماما در مورد خود کاراکترا و مشکلات خودشونه. یه درام واقعی. گاهی وقتا ممکنه شوکه تون کنه یا بهتون ضد حال بزنه در نهایت اما لبخنده که به لبتون میاره.
○•°●○°•○°●•○°●○°○°○●•●°●°○°●°○●•°●☆
مرسی از توجهتون♡
اوقات خوبی داشته باشین♡
بوس بهتون و بغل از راه دور♡
YOU ARE READING
تنها چه میگذرد در دنیای من؟
Non-Fictionجدید یا برای بعضیا خاطره اینجا قراره بهترین (فیکشن/وانشات/چند شاتی) های (ویکوک/کوکوی) ای که خوندم رو با"جزئیات"باهاتون ب اشتراک بذارم در مورد فیکشنای واتپدی، یوزرنیم نویسنده/مترجم اون کارو ذکر کردم و در مورد فیکای تلگرامی لطفا کاور همون پارتو چک کنی...