تنها چه میگذرد در دنیای من؟

🧡wattpad: LAST NIGHT(vkook)

یه بوک ترجمه شده که خیلی وقته خوندمش اما برای اینکه بیام و در موردش بنویسم یکم تنبل بودم. لست نایت فیکیه با پارتای کوتاه و گاها نیازمند تامل که شدیدا به دل من نشست و امیدوارم در مورد شما هم همین بشه.

★ژانرش چیه؟

Romance, Angst

★داستان تو چه سال و دوره ای اتفاق میفته؟

سال های نزدیک به ما

★کاپلاش کدومان؟

ویکوک، نامجین و خیلی کم هم یونمین

★از اعضای بی تی اس کیا هستن و شخصیتشون تو فیک چجوریه؟

تهیونگ:

شخصیت پیچیده و مرموزی داره که فهمیدنش برای همه آسون نیست به خاطر همین هم عجیب و غریب صداش میزنن. ذهن زیبایی داره و عمیق فکر میکنه همین هم باعث میشه تصمیماتی بگیره که به خصوص برای جونگکوک خوشایند نیست .

جونگکوک:

دوست تهیونگ که سعی داره از معمای وجودی این پسر سر در بیاره. شاید خیلی اوقات تهیونگ رو نفهمه اما هرگز نه ازش دست کشید و نه متعصبانه باهاش برخورد کرد و شاید بزرگترین دلیل، عشق باشه.

جیمین:

دوست صمیمی جونگکوک که سال هاست همدیگه رو میشناسن و مثل برادر بزرگتر برای کوک می مونه و کوکی "میتونه چشم بسته بهش اعتماد کنه". رو یونگی کراش بزرگی داره.

هوسوک:

کسی که جیمین "دوست خوب" خطابش میکنه و میگه که نمیخواد از دستش بده. تو داستان نقشی نداره و اشاره بهش صرفا تو یکی از پارت هاست.

نامجون:

"اون پسر باهوشی بود و میدونست از چی حرف میزنه اما یک عادت آزاردهنده هم داشت که همیشه اطلاعات زیادی در مورد موضوع میداد تا جایی که کاملا غرق اون بشی و در آخر چیزی نفهمی"

جین:

دوست پسر نامجونه

یونگی:

از دسته ی بدبوی هایی که جیمین عاشقشونه و مشخصا جیمینم برای یونگی براش خاصه یا این حداقل چیزیه که فکر میکردیم.

★زاویه دید؟

سوم شخص (دانای کل)

★خلاصه داستان :

علیرغم دوستی چند ساله، کیم تهیونگ معمایی حل نشده برای جونگکوکه که کوک سعی در شناختن خود حقیقیش داره.
از دوستی به فراتر. وقتی اون بوسه اتفاق می افته، عشقی که در قلب بود بالاخره رها میشه اما آرامش قرار نیست همیشگی باشه نه تا وقتی طوفان رو در وجودت داشته باشی.

★چند پارته؟

19

★پایانش؟

سد اند

★کلا فیکش چجوریه؟

ترجمه ی خیلی خوب و روونی داره و از این نظر مترجم کارش رو عالی انجام داده. پارتای خیلی بلندی نداره و اگر مثل من مشتاق باشین میتونین زود تمومش کنین.
توصیفاتی که به کار رفته واقعا عالین مثلا پارت Music و اون توصیف بوسه شون که من واقعا ازش خوشم اومد که در پارتای بعد هم مشابهش تکرار شد.

نویسنده هر پارت رو زیبا در تصور و کلمات و موثر بر ذهن به پایان میرسونه و این چیزیه که برای من خیلی چشمگیر بود.

افکار تهیونگ هم جالبن. بدیهی به نظر میان اما همچنان قابل تاملن. شاید بتونم بگم یه یادآوری؟ دونسته هایی که فراموش شدن، پی برده هایی که از یاد بردیشون.حداقل برای من اینطور بود.

مجموعا فیکیه که به نظرم کاملا ارزش خوندن رو داره و واقعا دوستش دارم. امیدوارم شما هم ازش لذت ببرین.

مترجم این کار:
-Jkive-

☆○•°●○°•○°●•○°●○°○°○●•●°●°○°●°○●•°●☆

♡مرسی از نگاهتون♡

♡اوقات خوشی رو براتون آرزو میکنم♡

♡بوس بهتون و بغل از راه دور♡