💙💔telegram:DEJA VU(vkook)

438 29 10
                                    

یکی از فیکشنای تاریخی ای که به دلم نشست، فیک دژاوو بود. این فیک هم مثل فیک قلمروی من تختمه دو بار ادیت زده شده. تو ادیت اول شخصیت های بیشتری از اعضای بی تی اس داشتیم مثل یونگی، جین و جیمین اما تو ادیت دوم که الان همین تو چنله فقط کاپل اصلی تبدیل شده.
اینو گفتم که بدونین و اگه ورژن اولیشو میخواین بهم میل بزنید تا براتون بفرستم.

ژانرش چیه؟

Romance, Dram, Historical

داستان تو چه سال و دوره ای اتفاق میفته؟

داستان تو دو زمان اتفاق میفته. بخش اعظمش گذشته های خیلی دوره و بخش دیگه(خصوصا آخرای فیک) تو حالی که ما زندگی میکنیم.

کاپلاش کدومان؟

ویکوک

از اعضای بی تی اس کیا هستن و شخصیتشون تو فیک چجوریه؟

امپراطور تهیونگ:

شاهزاده گوگوریو که فاصله ای تا ولیعهد شدن نداره. خیلی با شخصیت، مودب، مهربون وبا فکره. باهوشه و دلسوز مردمش.

استاد تهیونگ:

پسر رئیس دانشگاه که تاریخ درس میده و تو کارش حرفه ایه. به شدت جذاب و کراش دخترای کلاس اما جدیه و الکی روی خوش به کسی نشون نمیده. از اون استاد سخت گیراست که همه ازش میترسن.

امپراطوریس جونگکوک:

ولیعهد هان که به قول یکی از محافظای تهیونگ، خورشید استعداد و زیباییه.نسبت به شاهزاده گوگوریو تجربیات کمتری در سیاست داره و بیشتر به هنر علاقمنده و نقاش ماهریه. شخصیت آروم و دوست داشتنی ای داره.

جونگکوک دانشجو:

دانشجوی تاریخ که عاشق رشته شه و نمرات بالایی داره. از یه خانواده متوسط و شلوغ میاد. آدم منطقی و با اراده ایه و البته که شیطنتای خودشم داره.
استاد شین در موردش میگه:

"-دلیلی که انتخابت کردم ، معدل و نمرات عالیت ، ، اخلاق خیلی خوبت و مودب بودنت هست اما همش این نیست. دلیل اصلیش اینه که می دونم تو فقط دانشجوی تاریخ نیستی بلکه واقعا " دانش جوی تاریخ " هستی. این که می دونی تاریخ نباید به هیچ وجه تحریف بشه."

زاویه دید:

سوم شخص(دانای کل)

خلاصه داستان:

استاد شین از دانشگاه سئول سمیناری رو برگزار میکنه تا نتایج آخرین مقاله شو ارائه بده. این مقاله راجع به همسر امپراطور تهیونگ بزرگه و شین معتقده که امپراطوریس یک مرد بوده. خب این خیلی به مذاق بالا دستیای دانشگاه خوش نمیاد و اونا سعی میکنن تا مانع ارائه این مقاله بشن اینجاست که استاد کیم قبول میکنه تا دوباره روی این موضوع تحقیق کنه و استاد شین هم جونگکوکو به عنوان نماینده ش معرفی میکنه. تحقیقات تهیونگ و جونگکوک شروع میشن اما در این بین احساسات عجیبی هم سراغشون میاد؛ حس بودن در جا و تجربه ی چیزی که هرگز در زندگی اتفاق نیفتاده یا همون دژاوو.

از سمت دیگه در سالهای خیلی خیلی قبل، وقتی امپراطور صرفا شاهزاده بود و امپراطوریس، ولیعهد، جشنی در هان برگزار میشه و از نقاط مختلف به اونجا میرن. تهیونگ هم به نمایندگی از گوگوریو به هان میره و در مراسمشون شرکت میکنه اما این تنها دلیل نیست. برای اینکه تهیونگ بتونه ولیعهد گوگوریو بشه، درباریان ازش خواستن تا مدرکی رو بهشون ارائه بده و این مدرک فقط در هان پیدا میشه پس تهیونگ میره برای پیدا کردنش. از طرفی پدر کوک ازش میخواد تا راهنمای مهمان های خارجی باشه و این شامل تهیونگم میشه.اینجاست که اولین دیدارشون رخ میده. با گذر زمان اون دو دوستان صمیمی هم میشن و کم کم عاشق اما این عشق بهایی هم داره مثل از دست دادن عنوان ولیعهدی کوک و بخشی ازهویتش.

چند صفحه ست؟

1340

پایانش؟

هپی

کلا فیکش چجوریه؟

بیشترین چیزی که من تو این فیک دوست داشتم"منطقی" بودنشه. داستان قابل باوره و شما به خوبی میتونین درکش کنین. ملایمه و آروم و من اینو دوست دارم.
خود ماجرای فیک هم جذابه و شما رو دنبال خودش میکشونه و من عاشق اون انسجام و ترتیب اتفاقات فیک شدم به عبارت دیگه داستان یکپارچه ست.

دوست داشتم یکم بیشتر به زمان حال میپرداخت اما خب قسمت عمده ماجرا تو گذشته ست.

فایل از لحاظ ادیتی یکم مشکل داره. فونتش خیلی ریزه و ممکنه این اذیتتون کنه اما در کل فیک قشنگیه.

○•°●○°•○°●•○°●○°○°○●•●°●°○°●°○●•°●☆

مرسی که وقت گذاشتین و خوندین♡

لاو یو♡

بوس بهتون و بغل از راه دور♡

تنها چه میگذرد در دنیای من؟Donde viven las historias. Descúbrelo ahora