🧡wattpad: MISTAKE OF CUPID(vkook)

679 37 19
                                    

از اون فیکشنای فانتزی دوست داشتنی و باحالی ک خوندم اشتباه کوپیده. خودم نه از طریق واتپد که از طریق چنل تلگرامی دنبالش کردم.

ژانرش چیه؟

Romance, Smut, Angst, Fantasy

داستان تو چه سال و دوره ای اتفاق میفته؟

آینده ای که ما در اون نیستیم

کاپلاش کدومان؟

-تهکوک
-جیکوک(اون اولاشه)
-یونمین

از اعضای بی تی اس کیا هستن و شخصیتشون تو فیک چجوریه؟

تهیونگ:

الهه زاده مرگ و زیبایی که هم دیدن زیبایی بی حد و حصرش شما رو به کشتن میده و هم نیمه مرگش میتونه جونتونو بگیره. بچه پر رو، شوخ و باحاله اما به موقعش جدی میشه. از اون دسته حاضر جواباست که با یه حرفش کاری میکنه تا ماتحتتون بسوزه. به شدت منحرفه و با بقیه لاس میزنه همونطور که جونگکوک در موردش میفهمه:

"...وقتی تازه با تهیونگ آشنا شده بود احتمالا فکر کرده بود یه منحرفه یا یه عاشق ، اما یکم که گذشت متوجه شد اصلا تهیونگ مدلش اینه ؛اون راحته و با همه لاس می زنه، همه رو می بوسه و خیلی راحت درمورد کارای خاکبرسری حرف می زنه و بازم هیچ حسی به هیچ کس نداره. یه دختر باز حرفه ای که میتونه هر شب با یه دختر باشه و کاری کنه که در حد مرگ عاشقش بشی ولی میتونه در همون آن یه کاری کنه که تا ابد ازش متنفر بشی ."

جونگکوک:

"سلام من جئون جونگ کوکم پسر جئون وون هو از رده ی سلطنتی چهارم و خب امیدوارم سال تحصیلی خوبی رو باهم داشته باشیم."

خب جونگکوک تو روز اول مدرسه خودشو اینطور معرفی کرد اطلاعات زیادی نمیده اما اشراف زاده بودنشو نشون میده. هیجان و خطر کردنو دوست داره. به اینا باید شخصیت سرکش، لجباز و مصممش رو هم اضافه کنم.

جیمین:

از نوادگان مرگه.خیلییی محتاطه و به قول تهیونگ کیوت. امید داره به ولیعهد مرگ شدن اما سرنوشت چیز دیگه ای رو در نظر داره.

هوسوک:

از نوادگان جادوگر هاست و یک پیشگو. اون اوایل خیلی از تهیونگ خوشش نمیاد اما بعدا به یکی دوستان صمیمی تهکوک تبدیل میشه.

جین:

شایعاتی در اومده بود مبتنی بر اینکه تهیونگ، پسر حرومزاده پرنس جینه اما در حقیقت جین،برادر نامجون وعموی تهیونگه که مسئولیت بزرگ کردن و نگهداریشو به عهده داشته. این باعث شده تهیونگو مثل پسر خودش بدونه و نسبت بهش محافظه کار باشه.

نامجون:

الهه مرگ که برخلاف تمام مخالفت ها با یکدنگی و لجبازی تمام با الهه زیبایی ازدواج کرد. البته این ازدواج بی بها هم نبود و به قیمت به دنیا اومدن و مردن 7 فرزندشون تموم شد.

یونگی:

پادشاه جن هاست:| بهترین توصیف ازش "عوضی"عه. در کل آنچنان شخصیت مثبتی نیست. با جیمین خوب تا نکرد اما جیمین ازش یه جورایی خوشش میومد. بعدا چیم به شوگا راجع به یونگی میگه که:

...با همه ی اینا دلم براش میسوخت.. اون آدم بدی نبود فقط..
شوگا حرف جیمین رو تموم کرد:
-عشق میخواست

شوگا:

در واقع شوگا و یونگی همزادن. یونگی جنه اما شوگا خون آشام. شوگا از نسل مین هاست که پدرش شاه بود اما با مرگش حکومت اونهام سقوط کرد و شوگا برده شد. خیاط و یه طراح لباس عالیه.

زاویه دید:

سوم شخص(دانای کل)

خلاصه داستان:

بین الهه ها و انسان ها پیمانی بسته میشه و قرار میشه برای نشون دادن حسن نیتشون، الهه ها چند تا الهه زاده و یه شاهزاده و اشراف هم فرزندانشونو به مدرسه انسان ها بفرستن تا در کنار هم درس بخونن . پدر جونگکوک که یه تاجره با خبردار شدن از این موضوع جونگکوک رو هم به مدرسه میفرسته و ازش میخواد تا از بین 7 الهه زاده ای که فرستاده شدن، شاهزاده رو پیدا کنه.
کوکی مجبور میشه و به مدرسه میره(البته که براش بد نمیشه چون کراشش (و کمی بعد دوست پسرش) جیمینم تو همون مدرسه ست). همون اولین روز تو مدرسه گم میشه و تو یکی از راهرو ها به پسری برمیخوره که همون تهیونگه و دیداری عجیب بینشون شکل میگیره. بعد از اون تهیونگ تبدیل به دوست کوک میشه و با گذشت زمان، فاش شدن راز ها و یک اشتباه از سمت کوپید شماره 54، جایگاهش از دوست به همسر تغییر میکنه. اما خب ماجرا به همینجا ختم نمیشه و زوج دوست داشتنی ما اتفاقات زیادی رو تجربه میکنن از جنگ تا مرگ.

چند صفحه ست؟

علاوه بر واتپد فایل فیک تو چنل ویکوکی هم هستش و 2645 صفحه ست اما با دیدن این عدد نترسین! فونت و سایز بزرگ کلمات باعث این تعداد زیاد از صفحات شدن.

پایانش؟

هپی انده

کلا فیکش چجوریه؟

داستان خیلی راحت و ساده بیان شده با مقدار خیلی کمی تزئینات ادبی پس انتظار قلم فوق العاده و ادبی رو نداشته باشین.

داستانش اصلا داستان خشکی نیست. علی رغم ماجرای خفنی که داره خیلی جاهاش واقعا منو به خنده انداخت اما خب اینم باید بگم که غم هم کم تو این فیک پیدا نمیشه و همینطور چند جایی شوک بدی بهم داد طوری که با قیافه('o')تا چند دقیقه به لپ تابم زل زده بودم و سعی در هضم اتفاقات داشتم.

جدا از رابطه جالبی که تهکوک دارن من به شخصه عاشق لقبایی شدم که تهیونگ به جونگکوک میداد مثلا "قالاگالا" یا "قوتو گولونو" خب این خیلی باحال بود.

در کل فیکی بود که از خوندنش لذت بردم و فکر میکنم شما هم ازش خوشتون بیاد.

آپ شده درV_kookiFic
○•°●○°•○°●•○°●○°○°○●•●°●°○°●°○●•°●☆

مرسی از توجهتون ♡

اوقات خوبیو براتون آرزو میکنم♡

بوس بهتون و بغل از راه دور♡

تنها چه میگذرد در دنیای من؟Donde viven las historias. Descúbrelo ahora