🧡wattpad: HIS EYES(vkook)

363 19 0
                                    

با پارتای کم و متن نسبتا کوتاه، خوندن این فیک قرار نیست وقت زیادی ازتون بگیره اما مثل یه سری دیگه از فیکشنا با همین سادگی و کوتاهی به دل میشینه.

★ژانرش چیه؟

Romance, Angst

★داستان تو چه سال و دوره ای اتفاق میفته؟

سال های نزدیک به ما

★کاپلاش کدومان؟

ویکوک

★از اعضای بی تی اس کیا هستن و شخصیتشون تو فیک چجوریه؟

تهیونگ:

گلفروشی که لبخندهاش "شبیه زندگی" ان و با وجود صدای بمش، خواننده پرطرفداری میشد. زیباست و مهربون.

جونگکوک:

سرزندگی و نشاطش اولین چیزایی هستن که جلب توجه میکنن. خوش صحبته و کیوت.

★زاویه دید؟

سوم شخص(دانای کل)
در مورد پارت آخر اما متفاوته

★خلاصه داستان :

جئون بومسوک تو بیمارستان بستریه و نوه ش بهش سر میزنه. تو این ملاقات ها جونگکوک از روزمره ها گرفته تا عقایدش برای پدربزرگش میگه و در خلال همین حرف زدنا از مرد گلفروشی صحبت میکنه که کم کم میشه تنها موضوع حرف ها و فکرش.

★چند پارته؟:

۷ پارت

★پایانش؟

بازی که میتونه سد معنا شه

★کلا فیکش چجوریه؟

نه آنچنان چاشنی ادبیش زیاده که بخواد مخاطب رو کلافه و خسته کنه و نه اونقدر متن چیپی داره که بعد از گذشت چند پاراگراف و بند پسش بزنه. چشمهایش، روونه و ساده و به نظرم همین دوست داشتنیش میکنه.

یکی از چیزهایی که همیشه برام مهم بوده جزئیاته و تو این فیک به نظرم خیلی خوب نشون داده شده بودن طوری که به خوبی میشد حالت جونگکوک و فضا رو تصور کرد.

بیشتر داستان هم به حرف های یک طرفه جونگکوک و پدربزرگش برمیگرده.

خالق این اثر:
qzll_hn

☆○•°●○°•○°●•○°●○°○°○●•●°●°○°●°○●•°●☆

♡مرسی از توجهتون♡

♡اوقات خوبی داشته باشین♡

♡بوس بهتون و بغل از راه دور♡

تنها چه میگذرد در دنیای من؟Where stories live. Discover now