Part 17: Prise

745 65 45
                                    

پارت هفدهم: بَها

Ups! Gambar ini tidak mengikuti Pedoman Konten kami. Untuk melanjutkan publikasi, hapuslah gambar ini atau unggah gambar lain.

پارت هفدهم: بَها

جونگ‌کوک تا در آهنی باز پشت سرم رو دید تعجبش دوبرابر شد. رفت سمتش و نگاهی به داخل راهرو و اون در و اطرافش انداخت.

جیمین از همون ارتفاعی که تا چند لحظه پیش ازش میترسید، پرید و سریع اومد سمت من. زیر بغلم رو گرفت و کمکم کرد. ولی من حتی با کمک اون هم به زحمت تونستم بلند شم. آخه بدجور زمین خورده بودم. درد بدی داشتم. مخصوصا پاهام که حالا حتی میلرزید.

جیمین _ خوبی؟! به جایی نخوردی که؟ درد داری؟

سرم رو به نشونه‌ی نه به دو طرف تکون دادم و کمی با دست‌های گلی و کثیفم که به شدت میسوخت آشغال‌هایی که چسبیده بود به شلوارم رو تکون دادم.

جونگ‌کوک که بعد از بررسی کامل در برگشت بود پیش‌مون، همراه با خنده‌ی مسخره‌ایی گفت:

جونگ‌کوک _ ببینم... داشتی خونه‌ی منو دید میزدی؟ از اینجا؟

جیمین با اخم‌هایی تو هم و قیافه‌ایی به شدت جدی، یه نگاه کلی به من انداخت و آخر سر توی چشمای من ثابت موند. انگار این سوال اون هم بود. اما قبل اینکه دهنم رو باز کنم و چیزی بگم گفت:

جیمین _ اول بیا بریم تو. هم خودت رو تمیز کن هم واسه ما تعریف کن داستان چیه.

همین طور که منو گرفته بود راه افتاد و مجبورم کرد باهاش وارد خونه‌ی جونگ‌کوک بشم. خیلی زود یه راست منو برد توی یه اتاق و چراغش رو روشن کرد.

با دیدن اتاق خوابی که احتمالا متعلق به جونگ‌کوک بود، دهنم باز موند. دکور خونه‌ش برخلاف خودش خیلی قشنگ و دلنشین بود. بیشتر وسایل از چوب قهوه‌ای بودن و به آدم احساس گرما میدادن.

جیمین باز هم منو با خودش کشوند و در دیگه‌ای رو باز کرد و رفت تو. سرویس اتاق بود. خیلی بزرگ و پر از آینه.

جیمین شیرآب رو باز کرد و بعد از تنظیم دمای آب گفت:

جیمین _ بیا دست‌هات رو بشور.

بدون هیچ حرفی، مثل یه دختر خوب فقط به حرفش گوش دادم و رفتم جلوتر. در حالی که من انگشتای گلی و خراشیده شدم رو تو آب گرم فرو کرده بودم، جیمین با حوله‌ی کوچیک و نمدار شروع کرد به تمیز کردن صورتم.

Kamu telah mencapai bab terakhir yang dipublikasikan.

⏰ Terakhir diperbarui: Feb 02, 2023 ⏰

Tambahkan cerita ini ke Perpustakaan untuk mendapatkan notifikasi saat ada bab baru!

Lost | گم شدهTempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang