teach me Pt.12

9.6K 751 211
                                    


درحالیکه کل بدن و لباس هاشون خیس از عرق بود، به خونه رسیدن.

"جانگکوک امروز خیلی بهم خوش گذشت، هیچوقت فکرشم نمیکردم یه پارک رفتن ساده اینقدر بتونه حالمو خوب کنه."

جئون هم موافق بود. تونسته بودن روز قشنگی رو کنار هم بگذرونن.

"بیا بریم دوش بگیریم."

دیگه اونقدرام دربرابر این مرد احساس خجالت نمیکرد پس با کنجکاوی پرسید:

"میخوای باهم دوش بگیریم؟"

جانگکوک که از این ایده خوشش اومده بود جواب داد:

"میدونی که از خدامه."

هردو سمت اتاقهاشون رفتن تا لباسهاشون رو عوض کنن و کمی بعد تر باهم توی حموم نزدیک اتاق تهیونگ بودن. نگاهاشون توی هم گره خورده بود و مشغول درآوردن لباس های همدیگه بودن. مدت زیادی بود که بدن همدیگه رو لمس نکرده بودن و این باعث میشد بیشتر از هرموقع دیگه ای بخوان گرمای بدنهاشون رو کنارهم حس کنن.

جئون برای باز کردن دوش به پشت برگشت که توی کسری از ثانیه فشار عضو گرم و سخت شده تهیونگ‌ رو روی خط باسنش حس کرد. سر عضو داغ پسرکوچیکتر روی ورودیش بالا و پایین میشد و باعث ناله عمیق کوک شد. از این حرکت تهیونگ خوشش اومده بود و غرق لذت شده بود، پس توی همون موقعیت ایستاد.

"شجاع تر شدی و من عاشق شجاعتتم."

تهیونگ که مست گرمای تن دکترش شده بود نالید:

"نقطه نقطه بدنت تحریکم میکنه. اونقدری که هر لحظه دوست دارم داغی سوراختو دور عضوم حس کنم." و یک قدم عقب برگشت.

درحالیکه محو صورت پسری که حالا به سمتش چرخیده بود و به سمتش میومد شده بود،عضوش رو توی دستش گرفت و شروع به پمپ کردنش کرد. جئون دستهای پسر رو کنار زد و دستهای خودش رو به دیک تهیونگ رسوند و انگشتهاش رو روی پوست داغ و حساسش کشید. پسرکوچیکتر رو همراه خودش زیر دوش کشید و زیر گوشش پچ زد:

"بذار بدنت رو بشورم"

صابون رو توی دستش گرفت و بعد از درست کردن کف، دست لیزش رو به عضو متورم وسخت شده پسرک رسوند و شروع به حرکت دادن دستش کرد که باعث ضعف رفتن پسر کوچیکتر و تکیه دادن بدن تحریک شدش به دیوار سرد حموم شد.

"دوستش داری بیبی؟"

همونجور که سرعت دستش روی عضو پسرک بیشتر شده بود سرش رو پایین تر آورد و نیپل پسر رو با زبونش خیس کرد و با بیقراری شروع به مکیدن برامدگی شیرین سینه پسرک کرد.

از حس هرم داغ دهن جانگکوک روی پوست حساس سینش و گرمایی که دست پسر بزرگتر به دیک سخت شدش منتقل میکرد غرق لذت شده بود و نفس نفس میزد. لبش رو گاز گرفت و سرش رو به دیوار سرد پشتش تکیه داد و بریده بریده گفت:

Teach meWhere stories live. Discover now