اول از همه سلام به ریدرای قشنگم😍
لازم دونستم که یه چیزی رو راجع این فیک بگم..
اینکه این داستان بیشتر از شخص سوم استفاده میشه یعنی حالت گفتاریش از شخص سومه
و همونطور که تو خلاصه گفتم جئون جونگکوک بزرگترین رئیس باند مافیاس..خب زیاد منتظرتون نمیزارم بریم سراغ داستان🥰
ووت و کامنتم فراموش نکنین🥺❤️••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••
Writer pov's:
با اخم رو پیشونیش کتشو پوشید و از اتاق اومد بیرون که خدمه ها با دیدنش تعظیم کردن و بادیگارد ها هم اومدن سمتش و تعظیمی کردن و یکی از بادیگارد ها گفت:
-قربان محموله ها رسید و قراره با پارک یه جلسه داشته باشین!
با همون اخم رو پیشونیش که جذاب تر نشون میداد سری تکون داد و گفت:
_ماشین و برام آماده کنین و به الکس بگو بیاد!
بادیگارد تعظیمی کرد و ازش دور شد..از تو جیبش پاکت سیگار رو به همراه فندک طلایی رنگش که انتهاش به j حکاکی شده بود بیرون کشید..
سیگار رو بین لباش گرفت و روشنش کرد و با دیدن خدمه ای که سمتش میومد گفت:_برام مشروب بیار!
خدمه زن تعظیمی کرد و بعد از دقیقه ای با شیشه مشروب و لیوانی که تا نصف کمتر با مشروب پر شده بود به سمت جونگکوک اومد و داد دستش..
مشروب تو دستشو نزدیک لبهاش کرد و کمی مزه کرد و با دیدن یونگی یه تای ابروشو بالا انداخت و گفت:
_بالاخره اومدی!
یونگی سری تکون داد و کت چرمش رو از تنش در آورد و گفت:
^مطمئنی میخوای باهاش حرف بزنی؟! اون پارک خیلی عوضیه!
جونگکوک نیشخندی زد و گفت:
_مطمئنم به همون اندازه عوضی بودنش احمقم هست!
یونگی یه تای ابروشو بالا انداخت و تایید کرد و لیوان مشروب رو از دست جونگکوک گرفت و یک نفس سر کشید..
جونگکوک ضربه ای به شونه یونگی زد و گفت:
_من دارم میرم..حواست باشه اگه شین اومد نگهش دار تا من بیام!
یونگی کت چرمش و برداشت و به تکون دادن سرش اکتفا کرد و از پله ها بالا رفت و رفت تو اتاقش!
:
:
:
:اشکاشو پاک کرد و خودشو تو بغل جیمین انداخت و گفت:
+ه..هیونگی..م..من
هق هق هاش اجازه نمیداد حرفشو کامل کنه و جیمین با بغض چشماشو روی هم فشرد و پشت تهیونگ رو نوازش کرد و گفت:

ESTÁS LEYENDO
𝐋𝐨𝐯𝐞 𝐁𝐲 𝐂𝐡𝐚𝐧𝐠𝐞|✔︎
Fanfic"عشق به طور اتفاقی" جئون جونگکوک رئیس بزرگترین باند مافیا...کسی که به هیچکس رحم نداره جز کسایی که براش مهمن!! چی میشه که یه بیبی بوی رو فقط برای نیاز جنسیش بخواد اما اون بیبی بوی بتونه با لجبازیاش و شیرین بودنش دلشو ببره؟! _ته ته هنوزم با جونگی قهر...