Ch.13

333 98 42
                                    

ForeTime
......

از ماشین پیاده شد و در ماشین رو به ارومی هول داد تا بسته‌شه
نگاهی به خونه‌ی روبه‌روش انداخت
بهتر بود به‌جای ازار دادن ذهنش فقط مستقیما از خود اون شخصی که تمام این چند روز بهش فکر میکرد سوالاتش رو بپرسه و همه‌چیز رو راحت‌تر کنه
به بدنه‌ی قرمز رنگ ماشین تکیه داد
نفس عمیقی گرفت و اون هوای زندگی‌بخش رو با لذت تنفس کرد
همیشه و همه‌جا میگفت، فصل بهار بهترین اب‌و‌هوا رو داره و همچنین فصل مورد علاقه‌ش بود
سرش رو پایین انداخت و به اسفالت صاف و ذغالی رنگ خیره شد
اشکال نامفهومی رو با بوت چرمش روی زمین میکشید
به پشت برگشت و از شیشه‌ی پنجره به‌عنوان آینه استفاده کرد تا ظاهرش رو از نظر بگذرونه
موهای بلوندش با باد ملایم به هر طرف ازادانه حرکت میکردن که مسئله‌ی مهمی نبود
جیمین هیچ‌وقت به حالت موهاش دقت نمیکرد..اونا باید هرجور که میخواستن میموندن و صادقانه، هر حالتی که به خودشون میگرفتن تغییری توی درصد جذابیتش ایجاد نمیکردن
تی‌شرت مشکی رنگ و شلوار‌جینی با همون رنگ، استایل موردعلاقه‌ش..
جوری که این‌ لباسها در کنار هم جیمین رو پرستیدنی میکردن عجیب بود..
عجیب و به همون اندازه گیرا
دستی لای موهاش کشید و لحظه‌ای که خواست از داخل ماشین عینکش رو برداره تونست ماشین مشکی رنگی که درست روبه‌روش و در سمت مخالف جاده از حرکت می‌ایستاد رو ببینه
نگاهی به راننده انداخت و از حدسش مطمئن شد
جئون جونگکوک؛ همونی که این چند روز ذهنش رو به طور ازار دهنده‌ای درگیر کرده بود
منتظر موند تا راننده ماشین مشکی رنگ پیاده شه و اون انتظار انچنان طولانی نبود
جونگکوک بی توجه به هرچیزی در ماشین رو بست و به سمت در بزرگ و اهنی کنارش قدم برداشت
به یه دقدقه کوچیک واسه لبخند نیاز داشت..پیدا کردنش سخت نبود، فقط توانی برای گشتن به دنبالش رو نداشت..
به ارومی جلو رفت اما قبل از رسیدن به مقصد اسمش صدا شد
به عقب چرخید و نگاهی به پسری که صداش زده بود کرد
پارک جیمین؟
اسمش به صورت خودکار توی ذهنش اکو شد
چشماش رو با دقت بیشتری روی اون پسر چرخوند، از استایلش خوشش اومده بود
جوری که انگار به فشن‌شو رفته باشه، سر تا پای جیمین رو چک کرد و نیشخند رضایتی تحویلش داد
جیمین منتظر بهش خیره بود
جونگکوک یکی از دستاش رو داخل جیب جین‌مشکی رنگش فرو برد و دست دیگه‌ش مشغول حرکت دادن سوییچ ماشین شد
قدم به جلو گذاشت و تو فاصله‌ی نزدیکتری از جیمین ایستاد
- اینجا چیکار میکنی پارک جیمین؟
جیمین میتونست بوی ریز الکل رو حس کنه، اما چشماش خمار نبودن..پس مطمئنا مست نبود
- ازت جواب میخوام !
جونگکوک نگاهی به سمت چپ و انتهای خیابون انداخت..لب زیریش رو بر طبق عادت گزید و د رحالی که مسیر نگاهش هنوز به انتهای خیابون ختم میشد ادامه داد
- جواب چیو؟
اینبار اروم نگاهش روروی جیمین انداخت
- واضح حرف بزن پارک جیمین
جیمین نفس عمیقی گرفت
چرا هیچ جمله‌ای برای بیان احساسش مناسب نبود؟
سرش رو پایین انداخت و دستش رو لای موهاش برد
چی باید میگفت؟
چرا نمیتونست کلمات رو کنار هم بیاره؟
- منتظر سوالتم
جونگکوک سرش رو کمی خم کرد تا نگاهش به جیمین قفل بشه
- هوم؟
جیمین چشماش رو روی هم فشرد
گاهی وقتا عمل بهتر از حرفه..درسته؟!
دو قدم باقی مونده رو سریع و بی تردید برداشت..
دو دستش از روی غریزه روی شونه‌ی جونگکوک نشست..
چشمهاش رو تا لحظه‌ی اخر باز نگه داشت و در اخر..
لب‌های نرم و الکلی طعم جونگکوک رو مزه کرد
بدون اینکه عقب بکشه بوسه رو متوقف کرد
جونگکوک متعجب شده بود اما باختن خودش مقابل این پسر؛ خب..یجورایی هیچوقت بهش تن نمیداد..
دستش از جیب شلوارش بیرون اومد و سمت گردن جیمین حرکت کرد..
به ارومی موهاش رو چنگ زد، طوری که نوازش به حساب بیاد..
نیازی نبود فاصله‌ رو کم کنه یا هیچ مصافتی رو طی کنه، فقط لاز بود لب‌هاش رو حرکت بده
به ارومی بوسه‌ی کوتاه دیگه‌ای توسط جونگکوک شروع شد
هر دو اروم عقب کشیدن
تفاوت فاحش قد‌هاشون برای جونگکوک دوست‌داشتنی و برای جیمین ازار‌دهنده بود..
جونگکوک نگاهش رو از لب‌های پفکی جیمین گرفت و به چشماش داد
- بیا امتحانش کنیم..
چشمای جیمین اروم بالا اومدن
جونگکوک نوازش کوچیکی رو به چونه و لب‌‌زیرین جیمین هدیه داد
- بیا تا تهش بریم..یا خسته میشیم، یا یه چیز جدید رو تجربه میکنیم..نظرت چیه؟
جیمین تیشرت جونگکوک رو بین مشت گرفت
- پیشنهاد خوبیه جئون..
نگاهش رو به لب‌ براق جونگکوک دوخت
- بیا..امتحانش کنیم

𝖥𝗈𝗋𝖾 𝖳𝗂𝗆𝖾Where stories live. Discover now