02

574 110 39
                                    

Flash back
شب قبل
Jungkook

نصف شب از تخت پایین امدم و به سمت اشپزخونه رفتم.

با شنیدن صدایه چند نفر داخل اشپزخونه ی جا قایم شدم و گوش دادم.

'اگه بفهمن کار ما بوده چی؟ '

'از کجا بفهمن ما توی شراب سم ریختیم کلی ادم توی قصر کار میکنن و خانواده سلطنتی کلی دشمن دارن نگران نباش نمیفهمن.'

پس درست میگفت راجب سم.

منتظر موندم تا خارج بشن بعد از شناسایی چهره هاشون وارد اشپزخونه شدم و بطری شرابی که سمی بود رو برداشتم و جاش ی بطری از همون مدل ولی بدون سم گذاشتم.

قبل از اینکه کسی ببینتم به اتاق خوابم برگشتم.

Flash back End
چند روز بعد
LUNA

اروم دستم رو روی دستش گذاشتم.

'مایه افتخاره ولیعهد'

بوسه ارومی روی دستی که گرفته بودش زد.

دست دیگرشو روی کمرم گذاشت من هم اون یکی دستمو روی شونش گذاشتم.

میتونستم نگاه حسود همه رو حس کنم.

قرار بود زندگی بدون توجه داشته باشم.

وسطای رقص بودیم که ولیعهد اروم توی گوشم زمزمه کرد

'از کجا میدونستید که مشروب داخل جام سمیه؟ '

از کجا فهمید منم؟!

خودم رو به نفهمیدن زدم.

'منظورتون رو متوجه نمیشم؟! '

پوزخندی زد

'اگه میخوای مخفی بمونی باید ی فکری به حال موهای منحصر بفردت بکنی'

موهای لعنتی اخرم لوم دادید

اهی کشیدم.

'مگه بهتون کمک نکرد هشدارم؟'

'بانو لونا واقعا کنجکاوم راجبش'

اخمی به روی ابروهام امد

'نکنه شک دارید که کار خانواده ما بوده ولیعهد؟ '

خواست جواب سوالم رو بده که بهش مهلت ندادم.

'برای اینکه بتونید ی پادشاه عالی بشید نباید بر اساس قلبتون تصمیم بگیرید منطقی بهش فکر کنید والاحضرت خانواده ای که سالهاست برای امپراطوری کار میکنن ممکنه که بهتون خیانت کنن و بعدش هشدار بدهند؟ '

با تموم شدن حرفم موزیک هم قطع شد.

احترام گذاشتم و به سمت بالکن رفتم.

بهتر میشد اگه بهت هشدار نمیدادم!

'نونا؟ '

به سمت صدا برگشتم.

My Second Chance To Live ||JJK(COMPLETED)Onde histórias criam vida. Descubra agora