the end of our world

747 30 19
                                    

آخر دنیای ماژانر : فانتزی، عاشقانهکاپل:هیونین

Ups! Gambar ini tidak mengikuti Pedoman Konten kami. Untuk melanjutkan publikasi, hapuslah gambar ini atau unggah gambar lain.

آخر دنیای ما
ژانر : فانتزی، عاشقانه
کاپل:هیونین

خلاصه : دنیا دچار بحران زمانی شده ممکن الان توی تابستون باشی اما دو ثانیه بعد زمستون برسه اما این بهم ریختگی زمانی که کل دنیا درگیرشن و همه رو هم ترسونده فقط به فصل ختم نمیشه حتی سال هام بهم‌ می ریزه دنیا به چندین سال بعد جهش می زنه و یک دفعه فلش بکی می زنه و به گذشته میره، توی این بهم ریختگی هایی که همه فکر می کنن اخر دنیاست هیونجین فقط می خواد دیدار دوباره با جونگین داشته باشه چون هنوز نتونسته با جدایی توافقی و بهم خوردن رابطه ی پنج ساله اشون کنار بیاد


گوینده اخبار با قیافه ای خسته در بینِ برف و بوران گزارش می داد:

_همین طور که می بیند، بحران بهم‌ ریختگی زمانی هنوز از بین نرفته و ما درست وسط تابستون وارد زمستون شدیم؛ سامانه تشخیص اب هو؛ دمای فردا رو دو درجه زیر صفر پیش بینی می کنه...

انگار خوده گوینده هم از میزان مضحک بودن جمله ی آخرش خبر داشت و زیرا چشم هایش رسما پوزخند میزدند.

هیونجین که مشغول گاز زدن سیبش بود؛ با شنیدن این خبر ناخوداگاه خنده اش گرفت؛ بین خنده های از ته دلش تیکه ای از سیب که خوب جوییده نشده و هنوز قورت داده نشده بود توی گلویش گیر کرد و چنگی به راه تنفسیش زد ...

به سرفه افتاد و با ضربه زدن به تخت سینه اش سعی داشت قهرمان خودش باشد و خودش را از خطره خفگی نجات دهد.

بالاخره بعد کمی تلاش، راه تنفسیش باز شد و به محض رهایی از وضعیتش تند تند شروع به غر زدن کرد:

_خودتون خنده اتون نمی گیره که وقتی تو غیر پیش بینی ترین حالت دنیاییم از پیش بینی حرف می زنید؟

گوینده ی جوانی که مشغول حرف زدن بود، ناگهان تمام تار های موهای مشکی اش رنگشان پرید و سفیدی یک دستی روی سرش جای گرفت.

هیونجین آب دهنش را قورت داد، مطمئن بود الان تمام مردم دنیا از ترس ضربان قلب هایشان بالا رفته است!

یعنی این بار چقدر پرش زمانی داشتند؟

هیونجین با چشم هایی که از ترس دو دو می زد به سختی به مردمک هایش، تکانی داد و نگاهی به دست هایش انداخت؛ با دیدن چین و چروک نشسته روی پوست دستش؛ رسما حس کرد قلبش که تا همین چند لحظه پیش از ترس با نهایت سرعت می کوبید، الان سنگ کوب کرده و کلا از کار افتاده!

Oneshot , imagine,Diaries , scenario Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang