PART|11

5K 980 105
                                    

قبل از اینکه همگی شروع به خوردن کنند جونگکوک گفت:

«قبل از هر چیزی بابت رفتارم داخل اولین ملاقاتمون عذر میخوام.»

آقای کیم لبخندی زد و سرشو تکون داد:

_مشکلی نیست پسرم ما درک میکنیم تو چه شرایط سختی بودی.

جونگکوک هم متقابلا لبخند کوچیکی از مهربونی آقای کیم زد و بعد از اون  همگی شروع به غذا خوردن کردند.
هنوز چیزی نگذشته بود که  منشی مین یانگ با عجله اومد داخل سالن و  در گوشش چیزی گفت که باعث شد اخمای مین یانگ داخل هم فرو بره.

_جیمین به میدون شرقی برو مثل اینکه یه درگیری بین  دوتا از پکا افتاده .

_منم میام.

تهیونگ با صدای بمش گفت که باعث شد  همه نگاه ها به سمتش برگرده .

_متاسفم پدر ولی من یکم کسالت دارم اگر میشه جونگکوک به جای من بره.

+مشکلی نیست.

جونگکوک که داشت  غذاشو میخورد با شنیدن این حرف جیمین با لپای باد کرده پوکر به جیمین زل زد که با چشم غره نامحسوس مادرش به سرعت غذای تو دهنشو قورت داد و از روی میز بلند شد.

«ممنون بابت غذا.»

تهیونگ هم پشت سر جونگکوک بلند شد و هر دوشون از عمارت خارج شدند هنوز چند دقیقه نگذشته بود که جونگکوک گفت:

«کیم نظرت چیه یه مسابقه بدیم ؟»

تهبونگ با چشمای گشاد شده به طرف جونگکوک که با شیطنت نگاهش میکرد  برگشت.

اون  پسر امشب چش شده بود؟ چند ساعت پیش خیلی راحت با همخونه شدن با تهیونگ موافقت کرده بود و الانم خودش پیش قدم شد برای صحبت کردن و میخواست باهاش مسابقه بذاره؟

_قبوله!

«و اینکه بازنده باید برنده رو مهمون کنه.»

تهیونگ که حالا مصمم تر شده بود یک ابروشو بالا برد و نیشخندی زد.

_خودتو برای خالی شدن جیبت اماده کن.

جونگکوک پوزخند کوتاهی زد و بدون اینکه جوابشو بده:

«سه»

«دو»

«یک»

هر دو آلفا  شروع به دویدن کردند.

تهیونگ از سرعت سریع جونگکوک متعجب شد. جوری که اون پسر سریع و نرم می‌دوید براش خیلی جالب بود انگار که داره روی آب راه میره‌.

_مثل اینکه باید جدی بشم.

و ایندفعه با سرعت بیشتری ادامه داد. دقیقا ده دقیقه بود که داشتند بی وقفه و بدون حرف میدویدند و فقط صدای نفس هاشون بود که سکوت بینشون رو میشکست.

MY MATE IS AN ALPHA || VKOOKWhere stories live. Discover now