PART|22

5K 901 169
                                    

_رئیس دارید میرید؟

مرد همونطور که کت بلندشو میپوشید جواب داد.

_آره،بهرحال پیدا کردن یه طعمه خوب سخت شده هر دفعه آشغال تر از قبل.

+میخواید ایندفعه من برم؟

زیر دستش با نیش باز گفت.

_دهنتو ببند.دفعه های پیش به شما اعتماد کردم که نتیجش این شد.حالا هم گم شو برو ماشینو آماده کن.

مرد با عصبانیت غرید و زیر دستش با عجله بله ای گفت و رفت.

_ایندفعه یک طعمه خوب پیدا میکنم!

با آرامش، بر خلاف چند ثانیه پیش گفت و لبخند شروری زد.

____________________________

_اوه خدایا یونگی بس کُـ...آهــ...

با احساس مایع گرمی داخل چشماش تا آخر باز شد و زانوهای خودشم لرزید.

_لعنت بهت میخوای یه توله توی شکمم بکاری؟

جیمین با حرص گفت و مشت محکمی به بازوی یونگی زد.

آلفا سرشو توی گردن پسر کوچیکتر فرو کرد و مک محکمی زد.

_اگه این تنها راه متوقف کردن باشه چرا که نه.

جیمین با چشمای سرد یونگی رو از روی خودش کنار زد و لنگ لنگان به سمت حموم رفت.بعد از تمیز کردن خودش دوتا قرص رو برای جلوگیری از احتمال باردار شدنش قورت داد.

همونطور که دکمه های پیرهنش رو میبست گفت:

_گمون نمیکردم اینقد کوته فکر و بچه باشی...فکر میکردم راجب این موضوع باهم صحبت کردیم.

یونگی باکسرشو پوشید و بدون گفتن هیچ حرفی پنجره رو باز کرد.

ساعت هفت صبح رو نشون میداد و آفتاب بالا اومده بود و نورشو با ملایمت داخل اتاق جا داده بود.

پسر کوچیکتر آه بی صدایی کشید و دستشو روی بازوی دوست پسرش گذاشت و با ملایمت گفت:

_یونگ!ما راجب این موضوع باهم صحبت کرده بودیم.قرار نیست بلایی سر من بیاد.

جیمین نگاهشو به انگشتای یونگی که  روی لبه پنجره ضرب گرفته بود خیره شد.زمانی که میخواست سیگار رو ترک کنه این عادت رو گرفته بود .و مدت زیادی میگذشت این شکلی نشده بود.

_میدونم چیم،یه لحظه فکر و خیال بهم فشار اوورد کنترلمو از دست دادم

دوباره دستشو محکم لایه موهاش کشید و غرید‌:

_لعنت بهش اون یه عوضیه روانیه چیم،که بعد از تزریق کردن یه ماده کوفتی به امگا ها  که میتونه مخدر یا هر چیز دیگه ای باشه فکر اینکه تو بری پیش اون روانی....

جیمین حس  یونگی رو درک میکرد.خودشم کمی  ترس به دلش راه افتاده بود.نه بخاطر خودش!قطعا اگر خودش تنها طرف ماجرا بود هیچ نگرانی ای نداشت اما اگه بلایی سرش میومد مطمئن بود جفتش دوباره به حال و روز قبلیش برمیگرده.

MY MATE IS AN ALPHA || VKOOKWhere stories live. Discover now