خببببب پارت جدیددددددددد ۴ پارت مونده تا پایاننن🥺😭💜
برم شروع کنیم............................
Kook.Pv
ما الان فکر کنم ۵ ساعته داریم میگردیم قدم میزنیم
خب زیاد بد نیست دست کسی که دوسش دارمو گرفتم ازادانه تو خیابونا قدم میزنیم
ولی اگه فکرم درگیر اون عوضی نبود راحت تر میتونستم از این موقیت لذت ببرم
با فشاری که به دستم وارد شد سرمو سمتش برگردوندم:حالت خوبه کوک میخای یه جا استحراحت کنی
لبخند زدم انقدر نگرانمه:خوبم ته..نگران نباش
با توقف همه ماهم وایسادیم به شیارا نگاه کردیم:خب همینجا منتظر کیارا میمونیم اونم الان میرسه
با صدای تهیونگ سمتش برگشتم:امم کوکی میگم قراره با اون ون سیاها بیان دنبالمون یا یه چیز دیگه تو ایتالیا مافیا چجورین
خنده به خاطر کنجکاویش کردم:نمیدونم شاید با ون بیان چون تعداد زیاده هنوز نمیدونیم باند قوی داره یا نه
چند دیقه ای منتظر بودیم که با داد دختری سرمونو سمتش برگردوندیم:آهای شیارااااااااااااااااااا
خب...انتظار نداشتم...اصلا نداشتم
یه ختر دقیقا شبیه شیارا با موهای کوتاه دقیقا شبیه بودن حتی رنگ موهاشون فقط دختره موهاش کوتاه بود و لباسای رنگی رنگی پوشیده بود ....اخه...نمیدونم چی بگم...شاید مثل شیارا دوتا شخصیت دارهکیارا🥺💜
یه بار دیگه شیارا هم گذاشتم دوتا خواهرو باهم ببینید😂🥺💜
سمتمون دویدو خودشو تو بقل شیارا پرت کردم:دلم خیلی برات تنگ شده بوددددد بلاخره اومدی
شیارا اروم نوازشش کرد:اومدم منم دلم برات تنگ شده بود
از بقلش در اومد سمت ما برگشت:خیله خب تهیونگ و جیمینو جینی که میگفتی کودومان
شیارا تک خنده ای کردو اون سه تارو نشون داد کیارا ادامه داد:ااااا عجب جذابن خیله خب اونا هم دوست پسراشونن درسته
به تهیونگ نگا کردم که به کیوت ترین حالت ممکن لبشو گاز گرفته بود تک خنده ای کردم که دو باره کیارا گفت:خیله خبببب من کیارام خاهر شیارا خوشحالم که میبینمتون شیارا راجب مشکل باهام حرف زده بیاین بریم بار اونجا یه فکری راجبش میکنیم اول بیاین اشنا بشیم
نامجون سمتش رفت :من ارامم لیدر باند گرگای سیاه
کیارا سری تکون داد که شوگا هیونگ گفت:منم شوگام
کیارا ابرو هاشو بالا داد اوهومی کرد
منم سمتش رفتم:منم جی کیم
لبخند ملیحی زد
جی هوپ جولو رفت گفت:منم جیهوپم خوشبختم
بعد از معرفی نه چندان طولانیمون همه سمت باری که کیارا گفت راه افتادیم
YOU ARE READING
Hope for love♡ |Kookv
Random*پایان یافته* امید برای عشق کاپل:کوکوی،یونمین،نامجین،هوسوکم هست اون وسطا به یکی میدم پسرمو حالا ژانر:رومس،مافیایی،اسمات،کمدی نویسنده: nirvix(نیرویکس) خلاصه: تهیونگ پسری که با دوتا از دوستای صمیمیش یه کافه(lona) رو اداره میکنن اون روز هم تا وسطاش مثل...