سولی هستم
این اولین فیکشنی[رمان،داستان،...] هست که مینویسم!
به داستان زمان بدید تا خودش رو اثبات کنه در غیر این صورت متاسفم بابت وقتِ ارزشمندی که ازتون گرفته شده..."اوایلِ" این فیکشن با دقت نوشته نشده و اشتباهات نگارشی زیادی داره!
پس ایرادی دیدید با خیالِ راحت برای ادیت بیانش کنید♡*
به افسونگر عشق بدید♡
YOU ARE READING
𝐂𝐇𝐀𝐑𝐌𝐄𝐑 | 𝐊𝐕 |
Romance_ولت نمیکنم. اینبار از دستت نمیدم. حتی اگه بدونم شب ها وقتی توی بغلت،بین بازوهات جا میگیرم،به امید اینکه خوابش رو ببینی چشم هات رو میبندی! حتی اگه بدونم صبح ها به امید دیدن اون، توی بغلت چشم هات رو باز میکنی! حتی اگه بدونم موقع صدا زدنم،اشتباهی اسم...