ووت و کامنت یادتون نره*متن چک نشده
*به این پارت بی توجهی نکنید!
*
(فلش بک)
درب رو به جلو هُل داد و وارد کتابخونه ای که توی سکوت عجیبی فرو رفته بود، شد...کلاهش رو از روی سَرش برداشت و بین مشتش نگه داشت...نگاهش روی پسر و دختر هایی که مشغول مطالعه بودن و زمزمه وار با هم صحبت میکردن، چرخید تا پسر رو پیدا کنهکتابخونه برخلاف بزرگ و مجهز بودنش کاملا خلوت بود و افراد کمی سر میز ها نشسته بودن و کتاب های زیادی جلوشون شلخته وار ریخته شده بود
با وارد شدن به اون مکان که اغلب مخصوص دبیرستانی ها و افراد کم سن و سال بود نگاه چند دختر به سمتش برگشت دختر هایی که مشخص بود دبیرستانی و بچه سال هستن کاملا حواسشون از درس خوندن پرت شده بود و مشغول دید زدن اون پسر که کاملا مردونه و جذاب به نظر میرسید ، بودن!
_چیزی نیاز دارید؟
بدون توجه به زنی که لباسهای رسمی به تَن کرده بود در حالیکه چشمهاش دور تا دور سالن رو بررسی میکرد جواب داد:
_نه(مکثی کرد و استایل و چهره زن مقابلش رو برانداز کرد)اومدم پیش دوستم
زن به آرومی سَر تکون داد و لبخند گرمی زد...طره ای از مو های بلندش رو پشت گوشش فرستاد و قدمی به جلو برداشت:
_دوستتون اسمش_...
نگاهش به تَه سالن افتاد...پسری که میز کُنج دیوار رو انتخاب کرده بود و تنها روی صندلی چوبیِ قهوه ای رنگ نشسته بود...
کوله پشتی و کتابهاش روی میز بودن اما خودش مشغول صحبت با گوشیش بودبی اهمیت به حضور زن از کنارش گذشت و قدمهای بلندش رو به سمت پسرک برداشت...از گوشه چشم به دختری که با دهان باز نظاره گرش بود نگاهی انداخت و پوزخند زد
این موضوع که میتونست روی هر کسی تاثیر بذاره و جذبش کنه لذتِ بی نهایتی رو به بدنش تزریق میکرد
پسرک انقدر توی گوشی موبایلش غرق شده بود که متوجه نشد شخصی پشت سرش قرار گرفته و داخل گوشیش سرک میکشه
تهیونگ دو یا شاید هم سه ساعت بود که به کتابخونه اومده بود تا روی درسهاش کار کنه و بتونه دور از فضای خونه و جونگکوک تمرکز کنه...وقتی که توی خونه تنها میشد و هر ثانیه دستش به سمت گوشیش میرفت تا با جونگکوک تماس بگیره...افکار و قلبش بیش از حد پی دوست پسرش رو میگرفت

YOU ARE READING
𝐂𝐇𝐀𝐑𝐌𝐄𝐑 | 𝐊𝐕 | 𝖥𝗎𝗅𝗅
Romance- ولت نمیکنم. اینبار از دستت نمیدم. حتی اگه بدونم شبها وقتی توی بغلت، بین بازوهات جا میگیرم، به امید اینکه خوابش رو ببینی چشمهات رو میبندی! حتی اگه بدونم صبحها به امید دیدن اون، توی بغلت چشمهات رو باز میکنی! حتی اگه بدونم موقع صدا زدنم، اشتباهی...