𝐂𝐇𝐀𝐑𝐌𝐄𝐑 | 𝐊𝐕 |

PART 10

ووت و کامنت فراموش نشه

6,7کلمه

*

Kim taehyung's pov:

تنگی نفس ...تپش قلب بالا...عرق سرد...لرزش بدن...

تمام حسی بود که تو این لحظه داشتم ...
دستهای لرزونم رو ، به روی عضله های شکمش گذاشتم و تا کمی ازم فاصله بگیره و متوجه حال بدم بشه و مراعات اوضاعم رو بکنه...

ولی انقدر درگیر حس شهوت بود که حتی متوجهم نشد

پرده مقابل چشمهاش رو قرمزی به رنگ خون گرفته بود و باعث میشد ترس بیشتری رو حس کنم...با غالب تهی لبهای لرزونم رو تکون دادم:

_جونگکوک...کوک آه

به حالت صورتش دقیق شدم... نفس نفس میزد و ناله های مانند غرش از بین دندون های کیپ شده اش بیرون میومد

با سنگینی نگاهم ،نگاهش از روی پایین تَنه ام کنده شد و تو چشمهای ترسیده و لبریز از اشکم خیره نگاه کرد ...

دونه های ریز و درشت عرق روی پیشونی و مابین موهاش نشسته بود...حتی گردن و سینه سِتَبرش هم از فعالیت و هیجان زیاد خیس عرق شده بود و برق میزد.

هِق محکمی زدم و از روی نیاز اشک ریختم با درد و عاجزانه نالیدم...حس ترس و غم روی قلبم سنگینی میکرد...ترس از دست دادن مردی که قلبم اون رو متعلق به خودش میدونست
هرلحظه میترسیدم کَسی از راه برسه و مردی که با هر لمسش من رو تا مَرز مرگ و زندگی میبرد رو از چنگم در بیاره

نه اینکه بیاد و ببینه‌‌...برای منی که تو این موقعیت بودم، همچین مسئله ی مهم نبود...
میترسیدم بیاد و مَردش رو دوباره پس بگیره...دوباره و دوباره!

با دردی که توی بدنم پیچید سعی کردم محکم تر بدنش رو به عقب هُل بدنم تا شدت ضربه هاش رو کمتر بکنم...دستم رو ،به روی شکمش گذاشتم ولی دستم رو پس زد و دست بزرگ تتو دارش به سمت گردنم حرکت کرد و محکم دورش حلقه شد ...با فشاری که به گردنم وارد کرد، چشمهاش رو با لذت بست و لبهاش رو به دندون گرفت

به مچ دستی که گردنم رو میفشرد چنگ زدم و پوست روی دستش رو خراشیدم...
چهره اش جمع شده بود و پره های بینیش به سرعت تکون میخوردن...
رنگ گونه ها و گوش هاش به سرخی میرفت و دیدن این حالتش از این زاویه برای قلب بی جنبه ام مُضر بود.

با ضربه های که به پایین تنه ام وارد میکرد به شدت روی تخت اتاقش تکون میخوردم...هیکل درشتش روی بدنم خزید و لبهای خیسش به گوشم چسبید...دستی که روی گردنم بود به سمت فَکم برد و محکم بین حصار انگشتهاش اسیر کرد
صدای بَم و خَش دارش توی گوشم پیچید: