21

454 24 16
                                    

سلاااااااااااااااااااام ✌️
ببخشید امروز دیر شد من امروز به فااااخ رفتم.
قابل توجه این پارت کلا اسماته
امیدوارم دوستش داشته باشید 😁
√√√√√√√√√√√√√√√√√√√√√√√√√√√√√√√√√√√√√√
++++اسمات++++
هویج:
هوسوک:«و با رقصت ددی و روشن کن(همون تحریک کردن Turn on).»
نفسش و حبس کرد با سختی و درد وحشتناکی ایستاد که هوسوک از جاش پرید و انگار چیزی و به یاد اورده باشه از اتاق خارج شد و 37 ثانیه بعد برگشت.
ی ربان مشکی دستش بود و یک رژ قرمز تیره پشت جیمین رفت و ربان و به چشماش بست. رژ و روی لبای برجسته و زیبای پسر زد و با تلاش های فراوان بالاخره موفق شد مانع خودش بشه و اونا رو گاز نگیره.
با ذوق خاصی جلوی مینی ایستاد و گفت:«اینجوری بیشتر دوست دارم.»
و لباساش و سریع بی سر و صدا در اورد ، لبه ی تخت نشست و اهنگ ارومی پلی کرد و مشتاقانه به جیمین زل زد.
جیمین با چشمای بسته ، اون ویبراتور درست روی پروستاتش و رینگ دوره دیکش داشت خل میشد ولی با همه این ها فقط و فقط به خاطر خوشحال کردن هوسوک شروع به رقصیدن کرد.
حس میکرد داره افتضاح میرقصه هیچ اعتماد به نفسی نداشت و  حرکاتش و کمی شل و نصفه انجام میداد و به سختی روی پاهاش ایستاده بود و بد تر از همه اون پارچه ی لعنتی نمیذاشت بفهمه که هوسوک تحریک شده یا نه.
اما از نظر هوسوک اون با تمام بی حالی ، بی اعتماد به نفسی و شل بودن حرکاتش باز هم مثل رقاصای حرفه ای بار میرقصید با این که به تازگی این حرفه رو شروع کرده ولی هوسوک عاشق نگاه کردن جیمین حتی بی حرکت بود.
پسر جوون تصمیم گرفت برای اگاهی از اوضاع پایین تنه ی ددیش و خلاص شدن از این لذت زجر اور چند قدم جلو بره و از روی حدس و گمان های الکیش دستاش‌ و جایی که فکر میکرد رون های هوسوک هست بذاره.
خب اون خوش شانس بود و دستاش و دقیقا رو روناش جایی خیییلی نزدیک به دیکش گذاشته بود. تحریک وار و اهسته دستش و سمت عضوش برد با حس جسم بزرگ و خیلی سفتی توی دستش ناخداگاه لب پایینش و به دندون گرفت.
هوسوک نیشخندی زد و با شصتش لب پسر و از حصار استخوناش بیرون کشیده و لبای خودش و جایگزین کرد دستای جیمین بالا اومد و کنار فک و روی موهای هوسوک نشسته و بوسه رو وحشیانه ادامه دادن ، جوری که رژلب جیمین لب و کنار لب خودش و هوسوک و قرمز کرده بود.
هوسوک می خواست جیمین و تنبیه کنه اونم خیلی سخت و دردناک اما اون به اندازه ی کافی برای امروز تنبیه شده بود پس شاید بعدا ، و خب اگر هوسوک و بشناسید میدونید که کلمه ی «بعدا» زمان خیلی نزدیک تری و نسبت به کلمه ی «به زودی» نشون میده!
هوسوک دستش و تو باکسر لیمویی رنگ جیمین رفت و رینگ و از دور دیک کوچیک و سرخ شده ی جیمین باز کرد. مینی کمی از دور شد نفس تازه ای گرفت و با سرخوشی گردن پر تتوی هوسوک و شکار کرد ، از طرفی هوسوک دیک خیسش و پمپ میکرد و جیمین رو ابرا بود(کلیشهههه).
جیمین گردن هوسوک و مثل شیشه شیر مک های عمیق میزد و چشماش و بسته بود تو لذت غرق بود اما با خارج شدن ناگهانی ویبراتور و بلافاصله جایگزین شدن چهار انگشت ددیش توی سوراخ نسبتاً تنگش باعث شد چند ثانیه نفس کشیدن و فراموش کنه.
هوسوک مدام تعداد انگشتاش و تغییر میداد و بدون وقفه توی سوراخ جیمین تکونشون میداد ولی جیمین به هیچ عنوان قرار نیود با ویبراتور و انگشتای هوسوک ارضا بشه!
شهوتناک و پر التماس گفت:«اههه...ددی..ددی م..من خودت و می خوام اههه»
هوسوک:«من اینجام بیبی.»
همزمان با این حرفش کمر جیمین و اروم روی تخت گذاشت و باکسرش و دراورد و کمی رون هاش و بوسید و گاز گرفت.
جیمین:«اهههه ددی اذیتم‍...اذیتم نکن اههه.»
هوسوک:«سکسیه من ، بگو چی میخوای.»
نیشخندِ خبیثانش از زیر اون چشم بند هم براش قابل تشخیص بود.
جیمین:«دیکت ددی...من دیکت و می خوام...درست داخل حفره تنگم.. وقتی بدنم از عرق برق میزنه و تو داری بی رحمانه داخلم میکوب‍ اهههه‍....»
هوسوک قبل از تموم شدن حرف تمام دیکش و یک ضرب واردش کرد و از ناله ی دردناکش لذت برد.
بعد از حدودا 2 ثانیه شروع کرد شروع کرد بی رحمانه و خشن توی جیمین کوبیدن.
جیمین که با هر ضربه ی هوسوک به بالا پرتاب میشد و دوباره توسط دستای ددیش به پایین برمیگشت تو اوج تکون هاش گفت:«اه‌.... اههه ددی....ددیی ببخشید ببخشید....اههههه‍»
عصبانی و تحکم آمیز گفت:«که دعوا میکنی!...کتک می‌خوری!...بی دقتی کردی!....»
جیمین:«ببخشید....ببخشید...ددی...ددی ....ببخشید..»
•••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••••ببخشید کوتاه بود.
پارت بعد اسمات تموم میشه.
خیییییییییییییییییییییلی دوستتون دارم💜
Havig Love you all 🥰

사랑Where stories live. Discover now