دوماه از وقتی جونگکوک کارشو شروع کرده بود میگذشت هیچ کدوم ازهیونگاش دیگه سر اینکه تو جمعاشون نیس حرفی نمیزدن جیمین میدونست بالاخره اون مسابقه تموم میشه ودوباره جونگکوک مثل قبل کنارشه جونگکوک اما نمیدونست وقتی بپرسن این مسابقه کی تموم میشه چی باید بگه با حقوقی که میگرفت حالا میتونست شهریه کلاس هاشو بده ویه مقدار هم پس انداز کنه...داشت موهاشو شونه میکرد که جیمین وارد رختکن شد وبه طرف کمدش رفت"آماده ای کوک؟اجرای بعدی مال ماست" جونگکوک شونه رو تو ساکش گذاشت وبه طرف جیمین چرخید جیمین داشت لباسشو میپوشید جونگکوک خیره نگاش میکرد اونا عادت داشتن جلوی همدیگه لباس عوض کنن اما تازگیا جونگکوک تو همچین موقعیتی که قرار میگرفت حس خفگی بهش دست میداد ضربان قلبش بالا میرفت وگرمش میشد"من بیرون منتظر میمونم" از جاش پاشد که جیمین کلافه صداش کرد"اَه...کوک... صبرکن...میشه کمکم کنی؟دستم نمیرسه" جونگکوک نگاش کرد جیمین پشت بهش ایستاده بود بندای لباسش باید از پشت بسته میشد جونگکوک آروم نزدیکش شد جیمین با نفسای جونگکوک رو گردنش قلقکش گرفت خندید"آه...بجنب...قلقلکم میاد" جونگکوک عقب تر رفت وبندای ردیف دومُ گره زد"تموم شد" جیمین با لبخند به طرفش برگشت"ممنو" با کوبیده شدن در حرفش ناتموم موند وگیج به جای خالی جونگکوک خیره شد.
هردو به هم نگاه کردن حالا وقت حرکتی بود که باید باهم انجام میدادن وماه ها براش تمرین کرده بودن نباید خراب میکردن خیلی از داورهای بزرگ رقص نشسته بودن تا رقصشونو ارزیابی کنن هردو لحظه ای ایستادن درحالی که نفس نفس میزدن به هم خیره شدن سکوت سالنو به دست گرفته بود بچه ها با اشتیاق نگاشون میکردن رقص جونگکوک وجیمین از شروع کلاس موردتوجه همه بود وحالا همه یجورایی امید داشتن تا همکاری اون دو نفر بتونه نظر داورها رو جلب کنه با شنیدن موسیقی جونگکوک پای چپشو عقب داد وجیمین گردنشو به سمتش کج کرد با هماهنگ شدن هردو با موسیقی بالاخره اون حرکت نفس گیر هم به خوبی اجرا شد جیمین با خستگی به جونگکوک تکیه داد جونگکوک هم نفس نفس میزد جیمین لبخندریزی زد وآروم سمت جونگکوک زمزمه کرد"فک کنم موفق شدیم" جونگکوک هم به داورهایی که مشغول بحث بودن نگاه کرد"البته اگه من از مربی نمیخواستم اون دختره رو از گروه ما خارج کنه" جیمین چرخید جونگکوکم چرخید به سمت داورها تعظیم کردن جیمین تو همون وضعیت چشم غره ای به جونگکوک رفت"هنوزم خجالت میکشم به ماریا نگاه کنم" جونگکوک بی اعتنا خندید ذره ای پشیمونی تو چهره اش دیده نمیشد بنظرخودش بهترین تصمیمو گرفته بود بعد از پونزده دقیقه همه دور هم جمع شدن تا نتیجه رو بدونن یکی از داورها به نمایندگی ازبقیه بهشون نگاه کرد"همونطور که میدونید یه نفر برنده اعلام میشه وبورسیه دریافت میکنه وبه نفردوم هم جایزه نقدی تعلق میگیره اما چیزی که نظر ما رو امروز جلب کرد این بود که همه ی شما استعداد دارید ولیاقت یه جایگاه خوب دارید اینکه شما نفر اول نباشید به این معنی نیس که ما چیزی تو وجودتون ندیدیم شما همه عالی ظاهر شدین...بعد از مشورت با داورها همه به این نتیجه رسیدن که پارک جیمین جایگاه اول و جئون جونگکوک جایگاه دوم بدست آورد." با تشویق بچه ها جیمین ذوق زده جونگکوکو بغل کرد جونگکوک لبخندزد ازاولم میدونست جیمین نفراوله به طرف داورها رفتن تا جایزه رو دریافت کنن جیمین به جونگکوک نگاه کرد"بهت گفته بودم با هم از پسش برمیاییم"
***
امروز باید تنها برمیگشت خونه هوسوک کلاس داشت و تهیونگم با سوزی سرقرار بود جونگکوک هم خیلی وقت بود نبود هرروز سرکلاس کاراته بود دماغش از سرما قرمز شده بود نگاهی به آسمون ابری بالاسرش انداخت باید قبل از بارون خودشو به خونه می رسوند از مدرسه که دور شد علاوه بر قدم هاش قدم های دیگه ای هم پشت سرش برداشته میشد جیمین متوجه نبود اما شخصی که پشت سرش بود منتظر یه فرصت برای گیرانداختنش بود با ورورد به کوچه ای که این ساعت از روز رهگذری توش دیده نمیشد پسر نیشخند زد محکتر قدم برداشت قدم هاش با قدم های جیمین قابل مقایسه نبود با کشیده شدن دستش شوکه به دیوار کوبیده شد با دیدن جونگ ایل نفس تو سینه اش حبس شد بازم اومده بود سراغش وچقدر زمان بندیش مناسب بود دقیقا زمانی که جیمین تنهای تنها بود سعی کرد ترسشو نشون نده"ازمن چی میخوای؟" جونگ ایل کاملا بین خودشو دیوار پرسش کرده بود جیمین با حس پایین تنه ی جونگ ایل که خودشو بهش میفشرد چشماشو با انزجاربست وبا صدایی که از عصبانیت می لرزید شمرده گفت"تمومش کن...الان تنهام ولی" جونگ ایل گونشو نوازش کرد"ولی چی؟شوالیه هات که کنارت بودن میتونی از پس من بربیای؟" جیمین صبرش لبریز شده بود ازاینکه سرکلاس معذب مینشست ونگران بود تهیونگ وجونگکوک یا یکی از بچه ها متوجه نگاه های چندش جونگ ایل به خودش بشن..خسته شده بود از نادیده گرفتن احساس ضعف میکرد ترسو نبود ولی میدونست نمیتونه جونگ ایلی که دوبرابرش وزن داشت و کتک بزنه هلش داد اما تکونی نخورد دلش میخواست از عجز فریاد بزنه نفس هاش به شماره افتادبود نالید درحالی که دستاش رو سینه ای جونگ ایل بود تا دوربشه سرشو خم کرد چشماشو بست"خواهش میکنم" شاید با خواهش دست از سرش برمی داشت جونگ ایل اما گوشش به این حرفا بدهکارنبود گلوی پسر کوچیکترو با یه دست گرفت وطوری فشرد که اشک به چشمهاش هجوم اورد"من چیزی که میخوام ازت میگیرم جیمین...قبلا میخواستم حالا بیشتر میخوام..هیچ کس جلومو نمیگیره" جیمین برای نفس کشیدن تقلا میکرد ریه هاش به شدت میسوخت دستاشو رو دست بزرگ جونگ ایل گذاشت وسعی کرد گلوشو از دست اون هیولا آزادکنه جونگ ایل دستشو عقب کشید"هوممم...حالا منظره ی تحریک کننده تری ساختم" قبل ازاینکه به قصد بوسیدن جیمین جلو بیاد صدای پایی شنید هردو به انتهای کوچه نگاه کردن جیمین از فرصت استفاده کرد وبا زانوش ضربه ای به عضو جونگ ایل زد اون از درد خم شدوجیمین با تمام سرعت ازش دور شد به خونه که رسید هیچکس خونه نبود کولشو یه گوشه پرت کرد وروی دیوار سر خورد کلافه موهاشو چنگ زد باید با جونگ ایل چکار میکرد اگه دفعه ی بعد سراغش می اومد!جیمین حتی نمیخواست بهش فکرکنه.
با شنیدن صدای جونگکوک وتهیونگ تو خودش جمع شد جونگ ایل لعنتی گردنشو کبود کرده بود وحالا مجبوربود سرشو پایین نگه داره تهیونگ دستشو رو میز کوبید"جیمینا...نبودی ببینی چطوری هیوک ضایع کردیم...طوری زدمش که هیچ وقت نتونه بهم نزدیک شه" جونگکوک خندید"دماغش کبود شد هیونگ....اگه گزارش بده چی؟" تهیونگ اخم کرد"نه....میدونه حسابشو میرسم" "هی جیمینا" جیمین نگران یکم سرشو بالاگرفت"ب..بله" جونگکوک نگران پرسید"هیونگ خوبی؟" تهیونگ نگاشو از جونگکوک گرفت"حالت خوبه؟چیزی از حرفامون شنیدی؟" جیمین لبخند تصنعی زد"خوبم...فقط گردنم گرفته...نمیتونم زیاد تکونش بدم" جونگکوک دستشو طرف گردن جیمین درازکرد تا ماساژش بده که جیمین ناخواسته محکم دستشو پس زد تهیونگ وجونگکوک شوکه از اون واکنش شدید نگاش میکردن جیمین دستپاچه بود"م..معذرت میخوام...من...فقط...خیلی درد میکنه" جونگکوک سری تکون داد وکنارش نشست با ورود معلم تهیونگم به طرف تخته چرخید جیمین نفس راحتی کشید که جونگکوک متوجه خودش کرد اما دیگه چیزی نپرسید. جیمین وجونگکوک تو کلاس تنها بودن جیمین از بیرون رفتن امتناع کرده بود وتهیونگم رفته بود تا هوسوکو ببینه جونگکوک نمیخواست تنهاش بزاره کیکی به طرف جیمین گرفت جیمین چندتا گاز ریز ازش زد وبهش پسش داد جونگکوک گازی از کیک گرفت"هیونگ..اگه حالت خوب نیس میخوای بری خونه؟" جیمین سعی میکرد سرشو تو زاویه ای قراربده که جونگکوک زیاد به گردنش دسترسی نداشته باشه"نه خوبم...تو خونه حوصلم سرمیره" جونگکوک یه گاز دیگه به کیک زد وکنار گذاشتش به جیمین نگاه کرد وبا احتیاط پرسید"میشه ببینمش؟" جیمین با ترس خودشو عقب کشید"نه...گفتم که" جونگکوک سری تکون داد"میدونم درد میکنه...فشار نمیدم...فقط یه لحظه" دستش که روی یقه ی جیمین قرار گرفت جیمین ازجاش پاشد"کوک لطفا" داد زد وازکلاس خارج شد جونگکوک دنبالش کرد چرا اینطوری رفتارمیکرد جونگکوک که کار بدی نکرده بود با ورود جیمین به دستشویی وارد دستشویی شد جیمین کلافه لب زد"جونگکوک..برو بیرون" جونگکوک اخم کرد"نمیرم" جیمین بی اختیار فریادزد"اینقدر به من نچسب" دوتا از پسرا با تعجب نگاشون کردن اما با اخم جونگکوک تنهاشون گذاشتن جونگکوک بهش نزدیک شد وصداش کرد"جیمین" جیمین شوکه از اونطوری صدا شدنش به طرفش برگشت ناراحت نبود که هیونگ صداش نکرده بود فقط تعجب کرده بود جونگکوک لبخندزد"فقط میخوام گردنتو ببینم" جیمین عقب کشید"جونگکوک کافیه" جونگکوک اخم کرد"تو داری یه چیزیو پنهان میکنی" به طرف جیمین رفت وبا خشونت یقشو از گردنش فاصله داد با دیدن کبودی گردنش شوکه دستشو کشید جیمین نگاشو به زمین دوخت"برو" جونگکوک اخم کرد"این جای چیه؟" جیمین نگاش نمیکرد"چیزی نیس" جونگکوک دادزد"گفتی گردنت گرفته...اما کبوده...حتما یه چیزی هس" جیمین کلافه ترصداشو بالابرد"من مجبور نیستم همه چیو برات توضیح بدم" جونگکوک ناراحت عقب کشید شاید کبودی گردنش همون بود که فکرشو میکرد شاید جیمین و می ره لبشو به دندون گرفت به طرف در رفت"معذرت میخوام هیونگ" جیمین به طرف شیرآب رفت احساس میکرد داره از گرما خفه میشه مشتشو از آب پر کرد وبه صورتش پاشید به تصویر خیسش خیره شد ونفسشو سنگین از ریه هاش خارج کرد.
تهیونگ نگاشون کرد"هی شما دوتا دعواتون شده؟" جونگکوک کولشو برداشت تا از کلاس خارج شه وجیمین مشغول جمع کردن وسایلش شد جونگکوک به تهیونگ نگاه کرد"من دیرم میشه اگه الان نرم...خداحافظ" تهیونگ گیج به جیمین نگاه کرد"جیمین چه خبره؟" جیمین تحمل نداشت دوباره تو موقعیت صبح قراربگیره"چیزی نیس..یکم بحث کردیم..بریم؟" تهیونگ هووفی کشید این دوتا شبیه هم بودن تا نمیخواستن نمیتونستی ازشون حرف بکشی"بریم

YOU ARE READING
Sorry that I left
Fanfictionنام فیک:sorry that I left فصل اول ژانر:Romance,Angest,school life کاپل:kookmin تعدادفصل ها:2 نویسنده:Anid فصل:1