لی لی که با دیدن ته توی اون وضع، جیغ کشیده بود، با سر رسیدن آلفا فورا به تلفن اونطرف سالن چنگ زد و با آمبولانس تماس گرفت..
جونگکوک نمی دونست چجوری ولی خودشو تا پایین پله ها به تهیونگ رسوند و توی بغلش گرفتش..
لی لی کنارشون زانو زد و بلند بلند با گریه گفت:
_ت..هق..توله اتون..
و روحیه ضعیفش راجب بچه ها باعث شد بلند بلند به گریه ادامه بده..
جونگکوک نگاهش روی دختر خشک شد:
_تو الان گفتی..ت..توله؟
با چشمای درشت و آیینه ای شده اش به چهره زخمی تهیونگ نگاه کرد و به خودش لعنت فرستاد:
پس حساس بودنت و اینکه میخواستی باهام حرف بزنی..برای این بود؟..
چشماشو بهم فشار داد تا دریای پشت پلکشو آروم کنه.
الان فقط میخواست نعره بزنه..قلبش داشت میترکید..
...
توی آمبولانس همونطور که داشت با پرستار حرف میزد دست ته رو محکم توی دستش فشار میداد:
_بعد بیهوشی اصلا به هوش اومد؟
جونگکوک با چشمای هنوز در شوک و گیجش با صدای گرفته گفت:
_ن..نه. اصلا بیدار نشد..
پرستار همونطور که سرنگی رو با عجله آماده تزریق میکرد، گفت:
_این اتفاق کجا براش افتاد؟..از چه فاصله ای پرت شده؟
جونگکوک نگاه غمناکی به ته کرد و آروم و با نفس محکمی گفت:
_از پله های طبقه دوم پرت شده..
و سریع تو ذهنش اومد:
یا هلش دادن..
نمیتونست به چیز خوبی فکر کنه چون ته خیلی وقت بود هدف اونا شده بود..از طرفی شاید چون جونگکوکو به خاطر دروغای دیروز نذاشته بره میخواستن اینجوری اذیتش کنن..
چشماشو از این فکر که همه این بلا ها به خاطر خودش سر ته میاد فشار داد:
چه بخوام چه نه عذابت میدم مگه نه؟...
احساس تاسف میکرد که کوچکترین چیز خوبی نیست که براش انجام داده باشه..
چشمای ته زیر پلکای بستش تکون خورد و سعی کرد بیدار بشه..
زیر لب هذیون هایی میگفت که جونگکوک با بردن گوشش جلوی دهنش فقط تونست دو جمله دست و پا شکسته بفهمه که خوب..همون باعث شد سیستمش خراب شه..
همونطور که روی صورتش خم بود، با صدای آروم ولی کلمات تند تند که نشون میداد نگرانه گفت:
_ته..بیداری؟صدامو میشنوی؟حالت خوبه؟
نگاهش به سمت پرستار چرخید که داشت سرنگ تزریق رو از دست ته در میاورد..
با چشمای درشت شده غرید:
YOU ARE READING
𝐌𝐘 𝐀𝐋𝐏𝐇𝐀 [𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞𝐝]
Fanfictionبا اینکه عصبانی بود و خط چشمش کمی پخش شده بود، حالت اسموکی جذابی به چشمای وحشیش داده بود که داشت جونگکوکو از خود بی خود میکرد... . . _من به خاطر پیوندمون و قول شما..باهاش ازدواج میکنم. . . _به این فکر کردم که.. اگه تو نباشی چی میشه.. _خب..چی میشه؟ _...
![𝐌𝐘 𝐀𝐋𝐏𝐇𝐀 [𝐂𝐨𝐦𝐩𝐥𝐞𝐭𝐞𝐝]](https://img.wattpad.com/cover/282470837-64-k708449.jpg)