part 19 (HBD)

3 3 1
                                    

<--------------------------------------------------------------------------------------------------->

-شوگایا چرا زودتر نگفتی امروز تولدته . من نمیدونستم .

-بیخیال چیزی نشده که .

-به هیچی نمیرسیم .

-اشلیا گوش کن . من نگفتم که تو بخوای کاری کنی . فقط برات دلیل اوردم چرا من امروز یکم ناراحتم .

-اخه همه سر تولدا خوشحالن تو چرا ناراحتی ؟

-نمیدونم . چون شاید خیلی ساله سر تولدام تنهام .

دستمو رو شونش گذاشتم .

-نگران نباش قرار نیست امسال دیگه تنها باشی .

خندید .

رفتم بیرون . ساعت 2 بود و باید برای ناهار میرفتیم . اینسری کلی دلیل اوردم که وقت نیست تا شوگا بزاره من برم سالن غذاخوری خودم . خودشم قهر کرد و نیومد .

منم دیدم بهترین فرصته پس پیچوندمو رفتم فروشگاه و چنتا خرید جزعی کردم . کیکم سفارش دادم . بعد خریدارو با اسنپ خونه فرستادم .

به هوپ اس ام اس دادم که چیکارا کنه . بعدش به هایما پیم دادم و قضیه رو گفتم . قرار شد یجوری سوسکی بپیچونیمو دو ساعت زودتر بریم . از اونجایی که حدس میزدم ممکنه شوگا بفهمه من نیستم پس از هایما خواستم یه ایمیل بفرسته به من که توش بگه به من نیاز داره .

ساعت 4 ...

-شوگا ... میگم هایما تو ارتباطات به من نیاز داره . من مجبورم دو ساعت زودتر برم پیش اون تا کارارو تموم کنم . بعدش خودم میام باشه؟ نیا دنبالم .

-چرا؟

مرضو چرا به توچه

-چونکه ... نمیدونم تا کی قراره طول بکشه و نمیخوام معطل شی .

لبخندی زد . بعدشم سرشو تکون داد .

اومدم بیرون .

به جیمین پیامک کردم و بهش قضیه رو گفتم و اونم اوکی داد . بعدش با هایما سمت خونه رفتیم .

-به به ببین داداش هوپ چیکارا کرده .

هوپ در حالی که اندازه یه کوله اتو اشغال دستش بود از پله ها اومد پایین .

-بهرحال عشق برادرانه ی من همیشه فعاله .

خندیدم .

-هایما بهتره تو بری چنتا کادو پادو بخری .

-بیخیال اش من چه میدونم واسه پسرا چی باید خرید .

-هوپم میاد باهات مگه نه؟

هوپ-اره اره حتما . بریم .

هوپ از خدا خواسته .

خندیدم .

اونا رفتنو منم رفتم یکم تزئیناتو جابه جا کردم بعدم از تو شاپ دو تا لباس واسه خودمو هوپ سفارش دادم .

Club HouseWhere stories live. Discover now