* اشلی *
چشمامو باز کردم . تمام بدنم درد میکرد .
ماشین چپ کرده بود . تو یه جای خیلی نا اشنا بودیم .
خودم از ماشین کشیدم بیرون .
سریع سمت راننده رفتم و تکونش دادم .
علائم حیاتی نداشت .
نمیدونستم چیکار باید کنم . نه خونه ای میتونستم ببینم و نه جاده ای .
احتمال میدادم ماشین از دره بالا سقوط کرده باشه ولی اصلا جوری نبود که بتونم روی دره برم .
سعی کردم وسایلمو از ماشین بکشم بیرون .
کولرو روی شونم انداختم و سعی کردم از تپه بالا برم .
موفق نمیشدم چون درد شدیدی تو پام میپیچیدو دره بشدت صاف بود .
شروع کردم تو امتداد جاده حرکت کردم تا بلکه راهی پیدا شه که بتونم برم بالا .
گوشیمو دراوردم ولی هرکاریش کردم روشن نمیشد .
چند ساعتیو راه رفتم ولی بشدت خسته و تشنه بودم .
یه گوشه کنار درخت نشستم . هوا خیلی تاریک بود .
ترسیده بودم و نمیدونستم قراره چه اتفاقی بیوفته .
بازم راهمو ادامه دادم تا تونستم نور کوچیکیو ببینم .
با خیال اینکه نور خونه یا چراغای خیابونه دوییدمو سمتش رفتم .
گوشیمو دستم گرفتم تا دوباره زنگ بزنم ولی انتن نمیداد .
بالاخره جاده رو پیدا کردم . از توی کیفم کبریت دراوردم و یه تیکه از لباسمو کندم و اتیش زدم . ولی کسی رد نمیشد .
چندین دفعه اینکارو کردم تا که امیدمو از دست دادمو همونجا نشستم .
باد میوزید ولی هوا سرد نبود . بشدت تشنم بود و حس میکردم جون انجام هیچ کاریو ندارم .
ولی تصمیم گرفتم برای اخرین بار تیکه دیگه ای از لباسمو اتیش بزنم و شانسم گرفت .
یه ماشینی از اونجا رد شد و با دیدن من چند متر جلوتر وایساد .
مردی سمتم دویید .
-خانم حالتون خوبه ؟
سری تکون دادم .
-ماشینم اون پایین از دره خارج شد ... میشه با گوشیتون تماس بگیرم ... گوشی من کار نمیکنه ...
سری تکون داد و به سرعت گوشیشو داد .
شماره هیچکسو حفظ نبودم و حتی شماره انیسم رقمای اخرشو یادم نمیومد .
تنها شماره ای که یادم بود شماره یونگی بود که اون انقدر از روش خونده بودم حفظ مونده بودم .
YOU ARE READING
Club House
FanfictionI Loved & I Loved & I Lost u ژانر : رومنس ، هپی اندینگ ، درام کاپل : ؟ وضعیت : پایان یافته