اشلی ...
فقط میدوییدم ...
باورم نمیشه شوگایی که یه زمان منو دوست داشت اینجوری باهام حرف میزد .
اصلا هیچ ایده ای نداشتم .
به اپارتمانم که رسیدم درو قفل کردم .
بغضی که به سختی تحمل کرده بودمو با شدت بیرون فرستادم .
دوست داشتم اونشب هیچ تجربه ای نداشتم تا اونقدری میخوردم که هیچی از حرفای کسی که دوسش دارم نمیشنیدم .
روی زمین نشستم و سرمو به دیوار چسبوندم .
کلا تو ضمیه عشق و عاشقی هیچ شانسی نداشتم . همیشه کسی که شکست میخورد من بودم .
کاش میگفت دوستم نداره نه که اینجوری رفتار کنه .
توی این زمان دستی روی شونه ام قرار گرفت .
با ترس سرمو چرخوندم .
جیهوپ بود .
بلند شد و رو به روش وایسادم .
چیزی نمیگفت و به چشمام زل زده بود .
دلم واسش خیلی تنگ بود . خیلی دلم نگاهای مهربونشو میخواست .
جلو اومد و با تردید بغلم کرد .
با این کار باعث شد با صدای بلند به گریم ادامه بدم .
دستامو مشت کرده بودم و محکم به پشتش میزدم .
-چرا اینکارو کرد ... تو چرا رفتی ... چرا من همیشه باید این بلاها سرم بیاد . تو برادرم بودی ... حق نداشتی دو سال تنهام بزاری .
زانوهام سست شد . جیهوپ زیر بغلمو نگه داشته بود تا روی زمین نیوفتم .
اروم روی زمین نشست و من تو بغلش پناه گرفته بودم .
هیچی نمیگفتمو فقط گریه میکردم .
سینه ی ارامش بخش هوپ خیلی وقت بود که ازم دریغ شده بود .
چرا ترکم کردی چرا منو تو همچین سختی ای گذاشتی ...
.....
-بیا ...
ممنونی گفتمو چاییو از دستش گرفتم .
سریع یه قلوپ ازش خوردم که هوپ سریع دستشو جلو اورد .
-داغه ...
هیچی نگفتم و نفس عمیقی کشیدم .
نمیتونستم بگم ازش دلخور نیستم .
-چیشده هنوز اینجایی ؟
-کجا میتونستم برم ؟
-تو همچیز داشتی میتونستی تا میتونی ازم فاصله میگرفتی ...
-من مثل تو بی معرفت نبودم . تو واسه یه دختر اینجا موندی ولی من بخاطر تویی که منو فروختی دست به اون پول نزدم .
YOU ARE READING
Club House
FanfictionI Loved & I Loved & I Lost u ژانر : رومنس ، هپی اندینگ ، درام کاپل : ؟ وضعیت : پایان یافته