32

4 2 0
                                    

اشلی ...

فقط میدوییدم ...

باورم نمیشه شوگایی که یه زمان منو دوست داشت اینجوری باهام حرف میزد .

اصلا هیچ ایده ای نداشتم .

به اپارتمانم که رسیدم درو قفل کردم .‌

بغضی که به سختی تحمل کرده بودمو با شدت بیرون فرستادم .

دوست داشتم اونشب هیچ تجربه ای نداشتم تا اونقدری میخوردم که هیچی از حرفای کسی که دوسش دارم نمیشنیدم .

روی زمین نشستم و سرمو به دیوار چسبوندم .

کلا تو ضمیه عشق و عاشقی هیچ شانسی نداشتم . همیشه کسی که شکست میخورد من بودم .

کاش میگفت دوستم نداره نه که اینجوری رفتار کنه .

توی این زمان دستی روی شونه ام قرار گرفت .

با ترس سرمو چرخوندم .

جیهوپ بود .

بلند شد و رو به روش وایسادم .

چیزی نمیگفت و به چشمام زل زده بود .

دلم واسش خیلی تنگ بود . خیلی دلم نگاهای مهربونشو میخواست .

جلو اومد و با تردید بغلم کرد .

با این کار باعث شد با صدای بلند به گریم ادامه بدم .

دستامو مشت کرده بودم و محکم به پشتش میزدم .

-چرا اینکارو کرد ... تو چرا رفتی ... چرا من همیشه باید این بلاها سرم بیاد . تو برادرم بودی ... حق نداشتی دو سال تنهام بزاری .

زانوهام سست شد . جیهوپ زیر بغلمو نگه داشته بود تا روی زمین نیوفتم .

اروم روی زمین نشست و من تو بغلش پناه گرفته بودم .

هیچی نمیگفتمو فقط گریه میکردم .

سینه ی ارامش بخش هوپ خیلی وقت بود که ازم دریغ شده بود .

چرا ترکم کردی چرا منو تو همچین سختی ای گذاشتی ...

.....

-بیا ...

ممنونی گفتمو چاییو از دستش گرفتم .

سریع یه قلوپ ازش خوردم که هوپ سریع دستشو جلو اورد .

-داغه ...

هیچی نگفتم و نفس عمیقی کشیدم .

نمیتونستم بگم ازش دلخور نیستم .

-چیشده هنوز اینجایی ؟

-کجا میتونستم برم ؟

-تو همچیز داشتی میتونستی تا میتونی ازم فاصله میگرفتی ...

-من مثل تو بی معرفت نبودم . تو واسه یه دختر اینجا موندی ولی من بخاطر تویی که منو فروختی دست به اون پول نزدم .

Club HouseWhere stories live. Discover now