سمت جیمین دوییدیم که شوگا روی دوتا دستاش بلندش کرد و سمت در خروجی دویید .
ماهم پشتش میرفتیم .
ناخوداگاه نگرانش بودم دست خودم نبود .
با پام روی زمین ضرب گرفته بودم که جیهوپ دستشو روی پام گذاشت .
بهش نگاه کردم ولی سریع نگاهمو ازش دزدیدم چون میدونستم اگه یکم بیشتر بهش نگاه کنم حتما گریه میکنم .
-دوسش داری؟
به هوپ نگا کردم .
-نه ...
بعدم رومو برگردوندم ...
شوگا اومد سمتمون و گفت که جیمین حالش خوبه الان میاد که باهم بریم .
بلند شدم و رفتم سمت بخش . پرستارا کمکش میکردن پاشه .
نگاهی بهم نمیکرد .
لیهان دویید سمتشو زیر بازوشو گرفت .
چشم غره ای رفتمو سمت در خروجی رفتم و برون توجه به هوپ رفتم بیرون .
هم به جیمین محل نمیدادم هم وقتی بهم توجه نمیکرد اعصابم خورد میشد .
رفتم بار روبه روی بیمارستان .
نمیدونم چرا ولی شروع کردم به نوشیدنو انقدری ادامه دادم که دیگه نمیتونستم هیچی بفهمم .
یه مردی بهم نزدیک شد و دستشو روی شونم گذاشت .
به کفشاش نگاه کردم .مدلش خیلی بالا و شیک بود .
برگشتم سمتش ...
-جین ...
-اوه اش ... فک نمیکردم اینجا ببینمت ...
سری تکون دادم . کنارم نشست .
-تنهایی ؟
سری تکون دادم .
براش یه لیوان ریختن و یسره خوردش .
-میخوام بیاید یه مدت پیش من ...
-چی ...
-یه ویلای کوچیک دارم ... تقریبا حومه شهره ...
-ولی ما چیزی تا برگشتنمون به کره نمونده ... منتظرمونن ...
-اش خودتم خوب میدونی کسی منتظرت نیست ... من زندگیتو میدونم ...
-از کجا ؟
یادت نرفته که برادر نامجونم ...
سرمو تکون دادم . نامجون گفته بود .
-ولی فکر میکردم هویت ما محفوظه ...
جین خندید .
-نه برای کسی که خودش این دارودسته رو راه انداخته ... هوم ؟
با تعجب نگاش کردم ... امکان نداشت .
-چی ازم میخوای ؟
-نامجونو راضی کن تا بیاید .
YOU ARE READING
Club House
FanfictionI Loved & I Loved & I Lost u ژانر : رومنس ، هپی اندینگ ، درام کاپل : ؟ وضعیت : پایان یافته