26

6 3 0
                                    

خیلی تو ذوقم خورده بود ...

جین اومد سمتم .

-اوه اش ... همچیز مرتبه؟

سری تکون دادمو لبخند مصنوعی زدم .

-پس فردا بلیط برگشت دارید . ممنونم ... که اوردیش .

به دری که نامجون توش بود اشاره کرد .

سرمو دوباره تکون دادم و رد شدمو سمت در رفتم .

وقتی داشتیم میومدیم اینجا تو اوج خوابو بیداری چشم به یه رودخونه و یه باغ که برای همسایه بود بغل خونه خورد .

سمتش رفتم .

درست حدس زده بودم . یه رودخونه سرسبزو کم عمق بود .

باد ارومی میوزید و موهامو تکون میداد .

موبایلمو دراوردم و یه اهنگو پلی کردم که تو این زمان بهترین گزینه بود ...

The riverside - alt version _ agnes obel

اروم با اهنگ زمزمه میکردم .

متوجه حضور کسی شدم بهمین خاطر پشتمو نگاه کردم .

یونگی با یه دوربین تو دستش بود .

جلو اوم و روی سنگ کنار من نشست .

گوشیمو برداشت و صدای اهنگو بیشتر کرد و بعدش با دوربینش شروع کرد به عکس گرفتن از منظره رو به رو .

بی اهمیت بهش رومو برگردوندم و به اهنگم گوش دادم .

گوشیم شروع به زنگ زدن کرد بهمین خاطر یکم از شوگا فاصله گرفتم تا به تلفنم جواب بدم .

-بله؟

هوپ-اش کجایی ؟

-کنار خونه لب رودخونه ...

نفس عمیقی کشید ...

-بیا اینجا به کمکت نیاز داریم .

گوشیو قطع کردم .

وقتی برگشتم دیدم شوگا بهم زل زده .

بهش چند ثانیه نگاه کردم و بعدش از بغلش رد شدمو رفتم تو خونه .

-چیشده ؟

هوپ و نامجون نگاهی بهم انداختن .

نامجون-اینجا یه کدگزاری لازم بود برای همون گفتم که بهتره تو این کارو کنی .

سری تکون دادم .

نشستم و مشغول کدگزاری شدم و حدود یک ساعت بعد تموم شد .

هوا سردتر شده بود و نم نم بارون میبارید .

پشت پنجره اتاق نشسته بودمو با شوق بیرونو نگاه میکردم .

هوپ اومد کنارم ...

ازش دلخور بودم ... درسته شاید منم بد رفتار کرده بودم ولی جیهوپ خیلی با من بد بود .

Club HouseWhere stories live. Discover now