⛓🛡 (1)A̶ L̶O̶V̶E̶ B̶T̶W̶E̶E̶N̶ P̶O̶W̶E̶R̶[full]

🔛ARE YOU SURE‼‼🔛

سلام به همه دوستان عزیز 😌

من خیلی زود با آغوش شما برگشتم 😎💕👋

مطمئنم میخواین ببینید که چی میشه ؟

SO WHAT ARE YOU WAITING FOR?!!

LERTS START ◇

            ■○■○■○■○■○■○■○■○■○■

چانیول با دیدن بیبی چک کامل قفل کرد
این یعنی چی چرا بیبی چک باید اینجا باشه ؟
چه دلیل فاکی به جز اینکه من پدر شدم میتونه وجود داشته باشه ؟!!!!

کاملا قفل شده بودم

همون موقع کریس در رو زد

: هی چانیول !!! صدا اومد حالت خوبه؟!!

: کریس بیا تو

کریس چشم هاش سه تا شد
چانیول میخواد چیکارش کنه؟

: عوضی بیا تو کونت نمیزارم

کریس جلوی چشم هاش رو گرفت و وارد حموم شد
و چانیول با حالت وات د فاک نگاش میکرد

: چی باعث شده فکر کنی می زارم من رو لخت ببینی ؟

کریس متوجه شد که چانیول لباس تنشه و خیالش راحت شد و رفت به سمت چانیول

:چی شده چرا پخش زمین شدی ؟)؟ 

چانیول بیبی چک رو به کریس نشون داد
و کریس پشم هاش توی اون لحظه کاملا ریخت و موم شد

: شما حتی نامزد نکردین حاملش کردی ؟!!!
من سوهو رو ۱ سال بعد آشنایی مارک کردم ولی تو همون روز اول ؟!!!! فکر نمیکنی داری زیاده روی میکنی ؟؟؟؟؟

: من خودمم نمیدونم چی شده !!!

و گیج به کریس نگاه کرد و کریس با تمام زورش دستش رو به پیشونیش زد

: هیچی دیگه بابا شدی

بعد بلند شد و از حموم در اومد و چانیول رو توی اون حالت به حال خودش ول کرد .

با خودش گفت

خیلی خب بیا مرور کنیم
با بک خوابیدم/ مارکش کردم / لحظه رمانتیک باهاش ساختم / فهمیدم اون قورباغه مدرسه قبلی منه / بعد با عصبانیت به سراغش رفتم/ اون زد به د*کم / الان هم پخش زمین شدم / بابا شدم

و بعد یک خنده زیر لبی کرد
( البته از سر گیجی )

: چه داستانی شد
ولی اگر صادق باشم الان از داشتن بچه ناراحت نیستم یعنی باید باشم ؟!!!

چانیول با این سوالی که از خودش کرد  باعث شد قلبش بلرزه ؛ یعنی واقعا میتونه صاحب بچه بشه؟!!

الان دلشوره عجیبی توی دلش بود ت اینکه صدای در که با شدت باز شد اومد و چانیول سیخ شد

صدای چی بود ؟!!!

سریع بلند شد و کای رو وسط خونه دید که داره بالا پایین می پره و کیونگسو داره توی بغل سوهو مچاله میشه