EPS4:🏠WELCOME HoME 🏠

1.5K 331 98
                                    

🙄💓 سلام به همگی

😜🌈 آپ جدید خدمت شما
همگی حرص بک رو خورده بودن پارت قبل 💔😂

💬 موفقیت در یک نگاه 😂💔

خدا زیاد کنه ایشالله 😂💔💔و نصیب هر کسی بکنه

Ups! Ten obraz nie jest zgodny z naszymi wytycznymi. Aby kontynuować, spróbuj go usunąć lub użyć innego.


خدا زیاد کنه ایشالله 😂💔💔
و نصیب هر کسی بکنه

حرف رو کم کنیم و بریم برای داستان 👣

◇♧◇♧◇♧◇♧◇♧◇♧◇♧

CHANYEOL VR:

امروز سر جلسه سعی میکردم که تمرکز کنم ولی ذهنم درگیر اون امگای لعنتی بود واقعا دیگه کلافه شده بودم .
در همین موقع با صدای رئیس شرکت SHADOW که برای بستن قرارداد اومده بود به خودم اومدم

" آقای پارک ؟؟ متوجه حرف های من شدید نظرتون چیه ؟؟؟"

" اممم..."

وقتی دید که هنگم خودش فهمید که اصلا متوجه حرف هاش نشدم

" آقای پارک خوب به نظر نمیاین "

" نه خوبم ؛ دچار مشکلات خانوادگی شده بودم یکم درگیر شدم متوجه شما نشدم "

نه تنها پشمای من برای صدا زدن اون امگا به اسم خانواده* ریخت بلکه پشمای اون هم به خاطر اینکه فهمید خانواده دارم ریخت ...

" اوه !! اگر مشکل جدی هست من بعدا مزاحم شما میشم بالاخره خانواده از کار مهم تره "

" ممنون از درک بالاتون ولی مشکلی نیست بفرمائید ایندفعه گوش میدم "

اون اول مکث کرد و دوباره توضیح داد ..

و بعد از چند ساعت بالاخره تموم شد اون جلسه جهنمی....

" خیلی خب قرارداد رو می خونم و امضا میکنم و میدم منشی براتون بفرسته "

و بعد سرم رو به طرف منشی بردم که بهش بفهمونم که ایشون رو همراهی کنن

و اون هم بعد از تشکر بالاخره رفت و منشی بعد از همراهی کردنش از من اجازه ورود خواست

" معذرت میخوام آقای پارک ؛ امکانش هست داخل بیام ؟؟ "

" بله بفرمائید "

اون وارد شد و سعی کرد تند تر حرفش رو بزنه

" از بیمارستان تماس گرفتن و برای اینکه سر جلسه بودین تماس رو وصل نکردم و دکتر از من خواستن به شما بگم بعد جلسه باهاشون تماس بگیرین "

 ⛓🛡 (1)A̶ L̶O̶V̶E̶ B̶T̶W̶E̶E̶N̶ P̶O̶W̶E̶R̶[full]Opowieści tętniące życiem. Odkryj je teraz