⛲🏛 IM NEVER BE LIKE YOU 🏛⛲

544 153 28
                                    

بازم سلام گوگولی های من
اومدم با یک پارت جدید 🤙😚

         ♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤♡♤

اتمام فلش بک :

: باید چیکار بکنم چان؟
مادرت رو نمی شناسی؟!! آخه چرا بهش نگفتی ؟!!

چانیول یک هوف کشید

: خب ؟!!! الان باید چیکار کنم

خانم لورن کمی فکر کرد
چی میتونه جلوی فاجعه رو بگیره ؟!!

کنی بعد چانیول یک بشکن زد

: فهیدم !!!! دجواووو میتونم بگم بک درگیرش بوده برای همین وقت نکردم

خانم لورن با تعجب به چان نگاه کرد

: بکهیون واقعا دجاوو دید ؟!!

: آههههههههه

: به من راستش رو بگو پارک چانیول

: خب___ برای همین بک رو آوردم اینجا میخواستم از مامان کمک بگیرم

: وایییییی چان

چانیول داشت از شدت استرس عرق میکرد
اعتماد به مادرش کار درستی بود؟!!

: چانیول خودت خوب میدونی مادرت از دروغ خوشش نمیاد

: میدونم ولی واقعا وقت نکردم بک رو بهش معرفی کنم

: خیلی خب فعلا دجاوو رو بهش نگو
خودم راجبش بهش بهت میگم مادرم متخصصه میبرمت پیشش

چانیول با نگاهی متشکر داشت بهش نگاه میکرد

لورن دستش رو روی شونه چان گذاشت

: نگران نباش بهش توضیح بده بگو کار داشتی
بازم دروغ نگو بهش واقعیت رو بگو

چانیول سر تکون داد و به سمت اتاق مادرش حرکت کرد

وقتی رسید مردد بود که در بزنه یا نه

بالاخره راضی شد و در زد

: م____ا____م___ان؟؟؟

وارد شد و مادرش رو روی تخت دید که نشسته و با نگاهی عصبی بهش نگاه میکرد

: بیا تو

چانیول در رو بست و وارد شد

رفت و کنار صندلی کنار مادرش نشست

: چطور تونستی ؟!!

: مامان بزار توضیح

: توضیح تو چی رو عوض میکنه پارک چانیول

چانیول با این حرف مادرش قلبش درد گرفت
این جمله خیلی روش سنگینی میکرد

در واقع این با این کار بیشتر از مادرش متنفر میشد

فلش بک  :

۸سالگی  ~

chanyeol VR:

 ⛓🛡 (1)A̶ L̶O̶V̶E̶ B̶T̶W̶E̶E̶N̶ P̶O̶W̶E̶R̶[full]Where stories live. Discover now