〰️🍷THIS IS MY FAMILY🍷〰️

619 162 33
                                    

سلام به دوستان خاک انداز و زیر انداز من ❣🤣
من برگشتم با یک آپ جدید
وسط آزمون ها و اینا دارم آپ میکنم
یعنی الان استرس آزمون دارم و هیچی نخوندم اومدم آپ کنم 🤣💔🐏

در کل بریم برای ادامه ....

○~●~○~●~○~●~●~●~○~

Chanyeol vr :

با سر درد شدید بیدار شدم
میتونستم کسی رو توی بغلم حس کنم و همین نشون میداد که زودتر از بک بیدار شدم

امروز مجبورم برم شرکت !!
ساعت چنده؟؟!!!!!

با یاد آوری اینکه امروز باید میرفتم شرکت سریع چشم هام رو باز کردم و با دیدن اینکه هنوز ساعت ۵ صبحه خیالم راحت شد

چرا اینقدر زود بیدار شده بودم ؟!!
این برای خودمم عجیب بود چون من کسی نبودم که این ساعت از روز بیدار بشم

رایحه شدیدی وارد دماغم شد
مال بک بود ... اون داشت درد میکشید ؟!!

نگاهی به بک که توی بغلم بود کردم
تب کرده بود !!! داشت توی خواب حرف میزد

خیلی ناگهانی بک شروع کرد به گریه کردن
حتما کابوس دیده!!!!

: هی بک بیدار شو
بک !!!!

بک داشت مثل سیل عرق می ریخت و گریه می کرد
خودمم گیج شده بودم
نمیدونستم چرا اینطور شده !! نکنه علائم بارداریه

لویی داشت سعی میکرد ازم کنترل رو بگیره
حتما میدونه چی شده

WRITER VR :

چشم های چانیول به قرمز تبدیل شد
لویی کنترل رو به دست گرفت

لویی سریع به گرگ تبدیل شد
دور بک پیچید و کل بدنش رو در آغوش خودش برد
رایحه اش رو آزاد کرد تا بتونه بک رو آروم کنه

اون داشت وارد خلسه میشد

( توضیح خلسه : توی داستان من خلسه ها به دو صورت دیدن آینده و دروغین هستن * یعنی شاید چیزی که بک می بینه واقعی باشه یا شاید هم دروغ)

لویی با دیدن بک فهمید که اون وارد خلسه شده
اون نمیتونست دیدارش کنه ؛ چون خود بک باید خلسه اش تموم کنه

تنها کاری که از لویی بر میومد آزاد کردن فرمون و منتظر موندن تا تموم شدن خلسه بک بود

لویی نگران شد بود

WOLF VR :
( از نظر لویی *)

بک داشت توی بغلش تقلا می کرد و گریه می کرد
حال بد خودش هم دست کمی از بک نداشت
نگران بک و هم بچه هستم

بک لطفا زود بیدار شو !!!

BEKHYUN VR :

این جا کجاست ؟!!!

 ⛓🛡 (1)A̶ L̶O̶V̶E̶ B̶T̶W̶E̶E̶N̶ P̶O̶W̶E̶R̶[full]Where stories live. Discover now