🎯NOW IT'S MY TURN💬

824 207 39
                                    

سلام به همه خواننده های قشنگ و خفنم😋💕

کاور جدید رو دیدین ؟!! خوشکل شده ؟؟!!!
بالاخره تصمیم گرفتم یه تکونی به خودم بدم😂🥶 خلاصه ....

بریم برای بقیه داستان 😛😌🤩
به نظرتون امروز چه اتفاقی میوفته؟!!! 

          《●°●°●°●°●°●°●°●°●°●°●°●》

بالاخره به فروشگاه رسیدن

اونجا فروشگاه خیلی گرون بود و فقط آدم های پولدار میتونستن از اونجا خرید بکنن و  باید این رو در نظر گرفت که این خوراک چانیول مولتی میلیارد بود

ماشین رو داخل پارکینگ برد و پارک کرد و هر دو به سمت فروشگاه شدن

همه جا پر از فروشگاه های مجلل بود و همه اونجا لباس های گرون قیمت پوشیده بودن و حتی میشد آدم های معروف رو اونجا دید

: هی چانی اول چی بخریم؟!!

: اممم...بریم وسایل جشن رو بخریم مثل کیک و اینا؟!!!
بک صورت پکری به خودش گرفت و ادامه داد

: تو نمیدونی مگه جشن دیگه قدیمی شده و اگر خالی بگیری اصلا خفن نمیشه ؟!!! باید هیجان توش به خرج بدی ؛ زود باش به هر حال بهترین دوستته!!!!!

چانیول صورت متفکری به خودش گرفت و بعد از چند دقیقه به بک به صورت سوالی نگاه کرد

: خب دقیقا چیکار کنم ؟!!!

بک باز پکر به چان نگاه کرد و چان به معنی چیه برای بک سر تکون داد

: خب باید یکم ترقه و کارت پستال گروه دنس و

: هی الان شبه

: خیلی خب بابا فقط ترقه
و بعد پوفی کشید

چانیول با شیطنت ادامه داد

: اون  رو برای بچه خودمون تدارک میبینم

بک با یک نیشخند بزرگ تر ادامه داد

: پس بیا امشب حاملت کنم 

و چان از تصور این به خودش لرزید و سریع بحث رو بست

با هم با سمت فروشگاه رفتن و یک سبد برای خرید خوراکی برداشتن

چانیول متوجه شد که بک خیلی موقع رفتن می ایسته و یکم کسل شده برای همین توی یک حرکت بک رو بلند کرد
و صدای بک رو درآورد

: هعیییییییی.... چیکار میکنی

و بعد بک رو گذاشت توی سبد و حرکت کرد
بک از این کار خوشش اومد ولی قرار نبود از چان بگذره پس با تمام زورش به بازوی چان که پشت سرش داشت سبد رو هل میداد زد

چان با بیخیالی سمت قفسه رفت و چند تا شیرینی برداشت و کمی خوراکی ولی وقتی برگشت کلی خوراکی توی سید دید که توی بغل بک بود

 ⛓🛡 (1)A̶ L̶O̶V̶E̶ B̶T̶W̶E̶E̶N̶ P̶O̶W̶E̶R̶[full]Where stories live. Discover now