⊱ 𝐂𝐡𝐚𝐩𝐭𝐞𝐫 70 ⊰

141 23 1
                                    


این فرد توانایی آوردن صلح به جهان رو داره، اما دوران کودکی سختی رو تجربه کرده. با این‌که در دوران جوانیش مهربان بوده اما شاید نتونه تا اواسط عمرش همین شکلی باقی بمونه. همچنین خطر پنهانی «استخوان نجس» هم مطرحه، امیدوارم همه‌ی آقایون محترم محتاطانه عمل کنن.

گو یون اخم‌هاش رو درهم کشید و بعد از لحظه‌ای با دقت فکر کردن چیزی رو به خاطر آورد: «آشنا به‌نظر می‌رسه. قبلا شنیدمش... انگار یه‌جور خدا در شماله؟»
چن چینگ‌شو گفت: «اون رئیس چهار خدای شیطانی اصلیه که هجده قبیله اون رو می‌پرستن. توی افسانه‌ها گفته شده که اون چهار پا، چهار دست، دو سر و دو قلب داره و اون مسئول بلایا و قحطی‌هاست. وو-ار گو ذات حریصی داره. وقتی که نزول پیدا می‌کنه زمین و آسمون تغییر پیدا می‌کنه و تمام موجودات زنده توسط اون بلعیده می‌شن. اون ترسناک‌ترین خدای بربرهای شمالیه.»
گو یون با «اوه»ـی جواب داد؛ انگار تا حدودی متوجه نشده بود.
«من واسه نصف سال در اعماق چمن‌زارهاشون نفوذ کرده بودم، اما تا به الان فقط تونستم به سطح رویی سِحر و جادوی هجده قبیله دست پیدا کنم. تاریخچه‌ی عمیق و پیچیده‌شون فراتر از تصور ما خارجی‌هایی که از دوردست میاییم هستش.
جادوها و سم‌های زیادی وجود داره که مربوط به افسانه‌های خدایان شیطانیشون می‌شه، شرورترینشون هم «استخوان نجس» وو-ار گو هستش.» چن چینگ‌شو مکث کوتاهی کرد. «چهار پا، چهار دست، دو سر و دو قلب، از نظر مارکوس این شبیه چیه؟»
گو یون با شک و تردید گفت: «انگار دو نفر با همدیگه ادغام شدن.»
چن چینگ‌شو: «درسته، خدای شیطانی وو-ار گو، برادرش رو به‌محض به دنیا اومدن بلعید و از اون موقع به بعد قدرت الهی دو برابری به‌دست آورد. یه جادوی باستانی در هجده قبیله وجود داره که اون دو برادر رو به‌محض متولد شدنشون به وسیله‌ی خون بهم پیوندشون دادن و بعدش... یه هیولایی که می‌تونه قدرت خدای شیطانی رو دریافت کنه ساخته شده، همچنین به اسم «استخوان نجس» هم شناخته می‌شه.»
گو یون بهش گوش داد، برای لحظه‌ای ساکت موند، به آرومی زیر دنده‌هاش رو فشار داد. با این‌که صفحه‌ی فولادی تکیه‌گاه بدنش بود اما می‌تونست یه درد سوزن مانندی رو زیرش حس کنه.
چن چینگ‌شو با عجله گفت: «مارکوس، زخمتون...»
«همه چی مرتبه،» گو یون دستش رو تکون داد، به آرومی لب‌هاش رو لیس زد، تُن صداش رو پایین آورد و پرسید: «بانو چن، من نمی‌تونم خوب معنی «ادغام دو نفر در یک نفر» رو بفهمم؟»
چن چینگ‌شو یه‌کم تردید کرد.
گو یون گفت: «نگران نباش، می‌تونی بهم بگیش.»
چن چینگ‌شو زمزمه‌کنان گفت: «من این رو فقط توی داستان‌ها شنیدم، می‌ترسم که صحت نداشته باشه... این‌جوریه که باید دوتا بچه‌ی زیر یک سال رو در مکانی دربسته بذارن و نذارن هیچ نوری بهشون بخوره، آب و غذا هم نباید بهشون بدن... یکی از اونا به‌خاطر خفگی می‌میره. بعدش بچه‌ی مرده رو بیرون میارن و با یه روش سِری تمیز و پالایش می‌کنن.»
گو یون برای لحظه‌ای حس کرد اثر داروش از بین رفته و گوش‌هاش دارن گولش می‌زنن. دوباره به زحمت پرسید: «... چی؟»
«تمیز و پالایش می‌کنن.» چن چینگ‌شو روی این کلمه تأکید کرد: «بعد با استفاده از داروی سِری جادوگر بربر به‌عنوان فعال کننده معجونی درست می‌کنن و ذره‌ذره‌ی اون رو به برادر زنده مونده‌ش می‌دن...»
گو یون برای لحظه‌ای نتونست صدایی از خودش ایجاد کنه: «این‌جوری اون بچه هنوز هم می‌تونه زنده بمونه؟»
چن چینگ‌شو گفت: «مارشال جادوی هزاران ساله‌ی هجده قبیله رو دست کم گرفته، در سِحر و جادوهای گم‌شده، حتی سوابق واضح و دقیقی درباره‌ی تبدیل افراد مرده به اجساد متحرک هم وجود داره، چه برسه به استفاده از موجود زنده‌ای برای پالایش کردنش.
اون‍ا فکر می‌کنن اگه یه آدم... یا شاید همون «استخوان نجس» وقتی به این شکل پالایش بشه، از بچگی می‌تونه نسبت به بقیه‌ی آدم‌های عادی قدرت بی‌حدوحصر یا خِرَد خارق‌العاده‌تری کسب کنه، چون «اون» در واقع دو نفره، با «چهار پا و دو سر»، می‌تونه قدرت خدایان شیطانی رو فرا بخونه.»

Sha Po Lang / Persian TranslationDonde viven las historias. Descúbrelo ahora