*جنیمدرسه تموم شده بود و با لیسا توی راهروی مدرسه به سمت در خروجی مدرسه قدم میزدیم .
سکوته آزار دهنده ای بینمون شکل گرفته بود اما با صدای لیسا این سکوت شکست : جنیا .. امروز واقعا تا مرزه سکته رو رفتم !
با به یاد آوردن اتفاق های امروز سرم رو به دو طرف تکون دادم.
از صبح تا الان پر از اتفاق های عجیب بود .
انگار کاعنات برامون یک عالمه سوپرایز اماده کرده بود !
اول که تصادفم با تهیونگ و اون ضربان قلب مسخره ، بعدشم اون تئاتر و الانم این دعوا! همه چیز پیچیدس!
اما این وسط یه چیزی جور در نمیاد ... چرا سوهو سر میز ما نشست و چرا جونگکوک اینطوری واکنش داد ، یعنی اون دختری که رزی درباره اش خرف میزد لیسا بود؟!
رو به لیسا کردم وگفتم : امروز واقعا روزه عجیبیه ! منتظرم ببینم اتفاق بعدی چیه !
با رسیدنمون به سمت دخترا لبخندی زدم و گفتم : خیلی خب ... بیاید امروز بریم بیرون !
میخواستم تا امروز رو به فراموشی بسپرم و از طرفی اصلا دلم نمیخواست دوباره با تهیونگ رو به رو بشم!
رزی با اشتیاقی که از توی صداش میشد شنید گفت : مثلا کجا ؟!
خنده ای به این لحنه با مزه اش کردم و گفتم : میتونیم بریم سیکس فلگز!«نویسنده : مثل پارک ارم خودمونه .. یه شهربازیه خیلی خفنه»
سویون گفت : به نظرم اونجا حرف نداره .
جیسو خنده ی ترسناکی کرد و گفت : من نظر خیلی بهتری دارم .
.
.
.
لیسا*
به پیشنهاد جیسو به سینما رفتیم تا فیلم ترسناک "ورونیکا" که به تازگی روی پرده های سینما اومده بود رو تماشا کنیم.
اما به دلیل اینکه فیلم مورد نظرمون ساعت پنج تازه شروع میشد ، حدود سه ساعت توی مرکز خرید بقل سینما وقتمون رو تلف کردیم .
در نهایت در ساعت پنج به سینما دوباره رفتیم و فیلم رو تماشا کردیم.
باید بگم یکی از وحشتناک ترین فیلم هایی بود که تاحالا دیده بودم !
از سینما خارج شده بودیم و منتظر بودیم تا سویون از داخل دستشویی برگرده ... به پیشنهاد رزی قرار شد به کافه ی نزدیک سینما بریم .
YOU ARE READING
Spring day
Fanfictionاین اولین فیکشنی هست که مینویسم امیدوارم خوشتون بیاد❤️ Couples: jirose, jinsoo, teannie , lizkook , yoongi X soyeon روز های اپ : نامشخص ژانر : درام ، مدرسه ای ، عاشقانه ، جوانان رایتر : noora محدودیت سنی : ندارد هیچ کدوم از کاول ها به منظور شیپ ن...