جیسو با تردید گفت : بعدش خوابت برد و وقتی بیدار شدی توی خونه بودی؟! یاا ببینم دروغ نمیگی که نه؟لیسا دستاشو با سرعت به نشونه ی نه توی هوا تکون داد و گفت : چینجا ... قسم میخورم این حقیقته محضه!!! اصلا چرا باید در مورد همچین مضخرفی دروغ بگم!!
بعد از این حرف لیسا همه ی دخترا سکوت رو ترجیح دادن و مشغول خوردن قهوه و نوشیدنی هاشون شدن.
اما لیسا با گفتم حرف شکه کننده ای به این سکوت خاطمه داد : یا سویونا ... گفتی باید از خونت بری .. چطوری بیای خونه ی من ؟
سویون که حالا نوشیدنی ای میخورد توی گلوش پرید گفت : یا یا مسخره نشو !
لیسا با صورتی جدی بدون توجه به چیزی ادامه داد : همیشه رویام بود با دوست هام توی یه خونه زندگی کنم و بتونم توی ارامش زندگی کنم... میدونید خونه ی ما از اونجور خونه هایی نبود که یه خانواده ی شاد توش باشن . پدر مادر من هر روز دعوا میکردن و اخرش هم طلاق گرفتن و منو پیش مامان بزرگم گذاشتن . حدود ده سال بعد مامانم فوت کرد ! منم به سئول اومدم . میخوام بگم .. واقعا خیلی بهم کمک میکنی اگر بیای خونم سویونا ...
چشماشو به بقیه ی دخترا دوخت و گفت : نه تنها سویون ، بلکه دوست دارم ار پنج تامون توی یه خونه باشیم ... کاملا جدی ، فکرشو بکنید چقدر میتونیم شاد باشیم کناره هم!
بعد از سکوت دختر ها لیسا ادامه داد : ما الان توی دوران جوونیمونیم ، خیلی وقت داریم تا باهم دیگه کلی خاطره ی قشنگ بسازیم . برای همینم واقعا خوشحالم میکنید ... میدونم این حرف خیلی یهویی بود ، پس..
جنی با لحن جدی ای گفت : آنی ، منم تنها زندگی میکنم . بردارم برای دانشگاهش رفت امریکا .
لیسا لبخنده دندونی ای زد و گفت : یااا چرا زودتر نگفتتی !! سویون ، جیسو ، رزی شما چطور !
سویون با تردید و خجالت گفت : حس میکنم یکمی معذبم ، به هر حال تو اونجارو خریدی . درست نیست ما مفت و مجانی پاشیم بیایم اونجا که ..
جیسو خندید و گفت : یاا فکر کردی لیسا از ما هیچی نمگیره ! اون ازمون خرحمالی میکشه ... اما من خرحمالی رو دوست دارم ...
لیسا خندید و گفت : یعنی توهم موافقی؟!
جیسو با لحن جدی ای گفت : راستش این یه تصمیمه خیلی مهمه ! نمیدونم بتونیم این کارو بکنیم یا نه . فکر میکنم هممون نیاز به فکر کردن داریم ! بیاید دو هفته به خودمون زمان بدیم و خیلی عمیق و خوب راجبش فکر کنیم !
صداشو صاف کرد و ادامه داد : برای نتیجه ی بهتر میتونیم یه کاری کنیم ، جنی تو فکر کن که اگر بخوایم نقل مکان کنیم چقدر هزینه اش میشه ! چه چیزایی لازمه و ...؟ لیسا تو هم خرج زماهانه ی خونه رو ضبدر ونج کن و بعد میانگینشو بهمون بگو ! و لازمه بگم هر کدومتون سه تا قانون که باید تو خونه داشته باشیم رو بنویسید !
YOU ARE READING
Spring day
Fanfictionاین اولین فیکشنی هست که مینویسم امیدوارم خوشتون بیاد❤️ Couples: jirose, jinsoo, teannie , lizkook , yoongi X soyeon روز های اپ : نامشخص ژانر : درام ، مدرسه ای ، عاشقانه ، جوانان رایتر : noora محدودیت سنی : ندارد هیچ کدوم از کاول ها به منظور شیپ ن...