Part20: cosmos

312 39 12
                                    

بالاخره بعد از رسیدن به یکی از اتاق ها دست سویون رو ول کرد.

سویون خنده ی هیستریکی توی صورت یونگی زد و گفت: دلیل این کار هات چیه؟! ببینم تو دوقطبی ای ؟! نمیفهمم چرا اینکار هارو میکنی ؟ الانم که فقط بهم زل ردی و چیزی نمیگی ! اما منم آدمم احساسات دارم ! نمیتونی هر وقت خواستی باهاشون بازی کنی. این اجازه رو بهت نمیدم !!

با اتمام حرفش به سمت در قدم های بلندش رو برداشت اما یونگی دستش رو کشید و با سه شماره سویون رو توی آغوشش گرفت و با صدای گرفته و غمناکی به ارومی گفت : نرو ... لطفا بزار چند ثانیه اینجوری بغلت کنم ..لطفا.

سویون سعی میکرد تا خودش رو نگه داره ... اما با حرف های یونگی ریزش اشک هاش رو روی صورتش حس کرد .

یونگی یعد از دو دقیقه سویون رو از توی اغوشش در اورد بیرون و با درده زیادی که توی صداش پیدا بود گفت : من واقعا پشیمونم ... اون روز نیمخواستم تا وقتی سوکچان داره میمیره بهش لقب یه ادمه عوضی رو بدن ... برای همین اونطوری رفتار کردم و شهادت دادم بابات همینطوری بهش چاقو زده . باید همون موقع بهشون میگفتم اون برای دفاع از تو و خودش اینکارو کرده ! باید بهشون میگفتم در اصل اون چاقو برای سوکچان بوده ..

سویون بی اهمیت همونطور که سعی در بروز احساساتش داشت گفت : ببینم تو مستی؟!

یونگی بدون توجه اما با خشم کمی ادامه داد : میدونم منو نمیبخشی ! همونطور که خودم نمیتونم خودم رو ببخشم ! میخوام برم و همه چی رو به پلیسا اعتراف کنم ، شاید دیر شده باشه اما باعث میشه تا حداقل بتونم بهت نگاه کنم !

......

جیمین که حالا درست رو به روی رزی ، لیسا و جیسو همراه با دختری که برای کلاس های پایین تر بود میرقصید همزمان با رزی تماس چشمی برقرار کرده بود و بعد از مطمئن شدن اینکه رزی درست توی چشماش داره نگاه میکنه بالافاصله شروع کرد به بوسیدنه دختر ...!

جیمین حتی خودش هم نمیدونست چرا داره این بازی رو شروع میکنه تا رزی رو اذیت یا حتی نابود کنه!!... فقط میدونست تا میخواد تلافی کنه .

اما رزی این وسط فقط و فقط یک قربانی بود..!

رزی بی شباهت شبیه دختری بود که قلب جیمین رو چندین سال پیش شکونده بود ...
ریوجین خیلی شبیه رزی بود و همین باعث میشد تا جیمین به سمت رزی کشیده و جذب بشه ...! جیمین نمیدونست داره چه بازی ای رو شروع میکنه و فقط دنباله انتقام بود .. اونم از کسی که حتی از جریان خبر نداره!

جیمین توی سرش هزاران نقشه داشت تا رزی رو اغوا کنه ... اما نمیدونست که رزی در حال حاضر هم با صداقت عاشقه جیمین شده!

Spring day Where stories live. Discover now