Part 19 : the adults are shouting..

355 48 17
                                    

جنی*

به برگه ی رو به روم که حالا خیلی مرتب پنج سوال رو نوشته بودم نگاهی انداختم.

با دیدن سوال اول به فکر عمیقی فرو رفتم.
"دلیل انتخاب شغل مورد نظرتون چی بوده؟!"

اگر بخوام صادق باشم دلیل انتخاب این شغل، رویایی بود که بابام همیشه دوست داشت تا محقق بشه.

بابای من همیشه دوست داشت یه رستوران داشته باشه و توش غذا های سنتی کره ای رو به مردم ارائه بده.

پس من هم دوست دارم یه رستوران رو راه بندازم...درسته دلیل من پدرمه!

خودکارم رو برداشتم و زیر سوال اول نوشم :"دلیل انتخاب من رویای پدرم است."

به سوال دوم نگاهی انداختم .. رویای من چی بود اصلا که چه جوری پیدا بشه؟ این سوالی که هنوز نمیدونم دقیقا چی باید بهش جواب بدم.
خب... شاید رویای من این بود یه گالری داشته باشم پر از طراحی ها و بوم های خودم...یا بتونم توی رشته ی موسیقی فعالیت کنم... چیزی در حدود یه معلم، یه ترانه نویس و یا همچین چیزی...!

خودکار رو به دست گرفتم و زیر سوال دوم نوشتم:" رویای من داشتن یک گالری و فعالیت در رشته ی موسیقی و هنر است."

به سوال سوم نگاهی انداختم "ایا رویای شما و شغل مورد نظرتون در یک راستا هستند؟!" با قاطعیت در بقل سوال نوشتم:"خیر"

سوال چهارم رو هم با سوال دوم رو یک جواب دادم و بعد به سراغ سوال پنجم و اخرین سوال رفتم.."چی باعث شد تا از رویای خود را به دست بیاورید یا دست بکشید؟!"

#فلش بک، ۲۰۱۴/۶/۷... جشن ده سالگی

~همین الان تمومش کن!!!

با فریاد بلندی رو به مرد رو به روش که حالا با سکوتِ  بغض آلودی که سعی در کنترل اش داشت، حرفش رو با بی رحمی زد.

~ ازت متنفرم!! به تو ربطی نداره با کی در ارتباطم و با کی نیستم! زندگیه من به خودم مربوطه!!

با دیدن مرد رو به روش که حالا اشکی از گوشه ی چشمش چکید پوزخندی زد و گفت : یا شیبال... داری گریه میکنی؟! ببینم دو سالته؟!!

مرد که تا حالا بدون هیچ حرفی فقط سکوت کرده بود، لبخند دردناکی زد و گفت: یا ... بیا تمومش کنیم.

و بعد بدون گوش دادن به حرف های کسی که از ته قلب دوسش داشت ، به اتاقش رفت و در رو قفل کرد.

بالافاصله با قفل کردن در روی زانوهاش فرود اومد و بی صدا شروع به گریه کرد. حس تلخ پشیمونی و عشقی که سرانجامی نداشت باعث میشد که نابود شه!! چه گناهی کرده بود که باید خیانت های همسرش رو میدید و به خاطر دختر و پسر عزیزش سکوت میکرد!!

Spring day Where stories live. Discover now