عینکش رو از روی چشماش برداشت و چشماش رو ماساژ داد. این روزها زیاد تر از همیشه کارمیکرد. هیونجین مدام بهش میگفت کمی به خودش برسه اما بیش از حد توی کارش غرق شده بود. گوشیش رو از روی میز برداشت . با دیدن نوتیف لبخند خستهای زد.
"من توی کافه تریا منتظرتم"
به ساعت مچیش نگاه کرد. یه جورایی وقت استراحت بود. از جا بلند شد و کتش رو توی تنش مرتب کرد.
_هوانگ سونبه من این طراحی ها رو تکمیل کردم.
با دیدن هوبهاش لبخند زد و پرونده.ها رو ازش گرفت.
_ممنونم میرم یکم استراحت کنم.
اروم از اتاق شماره شش خارج شد و به سمت کافه تریا رفت. امروز به پیشنهاد هیونجین کفشای کرم رنگش رو پوشیده بود و البته که پشیمون بود! ترجیح میداد یه چیز کوتاه تر بپوشه.وارد کافه تریا شد. با دیدن چانگبین که سرش رو بلند کرد لبخند زد و به سمتش رفت. درواقع هردوی اونها توی یه شرکت محصولات بهداشتی کارمیکردن.
چانگبین توی بخش حقوقی فعالیت میکرد و لونا توی بخش طراحی و برنامه ریزی.
لونا پشت میز نشست و اهی کشید._خیلی خستم. امروز از همیشه شلوغ تره.
چانگبین کافی که براش گرفته بود رو مقابلش گرفت.
_کمک میخوای؟
لونا خندید و کاپرو ازدست چانگبین گرفت.
_یه جوری میگی انگار از طراحی سردرمیاری! جیس چطوره؟
با این حرف چانگبین به دستاش زل زد.
دیشب جیسونگ با چشمای سرخ و صورت خیس برگشته بود خونه. مستقیم رفته بود زیر پتو و حتی باهاش حرف هم نزده بود. حتی اخر شب هم خوب نبود._دیشب با حال بد برگشت خونه. شب تا صبح کابوس دید. ولی مداممیگفت حالش خوبه.
لونا اخمی کرد و چشماش رو چرخوند.
_مینهو بهمگفت..اونا هم و دیدن.
لونا ضعیف زمزمه کرد و چانگبین گارد گرفت.
_بهش بگو از برادرم فاصله بگیره.
لونا جلو رفت و دستش رو روی مشت جمع شده از خشم چانگبین گذاشت.
_بینی..لطفا..آروم باش.
چانگبین پلکاش رو فشرد و اجازه داد با اون لمس کوتاه دستاشون ارامش بگیره.
_اروم باشم؟ حال برادرم و نمیبینی؟ فکرمیکنی بودن مینهو خوبش میکنه؟ نه. جیسونگ نابود میشه. بدتر از الان. من نمیخوام بیشتر از این اسیب ببینه.
حق با چانگبین بود.
لونا تمام حق رو به اون میداد. مشت چانگبین رو با دستاش باز کرد و خیلی اروم کف دستش و لمس کرد.
YOU ARE READING
𝖪𝗂𝗌𝗌 𝗈𝖿 𝖣𝖾𝖺𝗍𝗁
Fanfiction-کامل شده- مینهو با رفتنش همه چیز رو خراب کرد. رابطه دوستیش با اون جمع شاد، صمیمیتش با جیسونگ..مهم تر ازهمه..زندگی جیسونگ ! مینهو با رفتنش کبریت انداخت به باروت قلب سوخته جیسونگ..و باعث شد اون تبدیل بشه به کسی که هیچکس توی خواب هم نمیدید. حالا مینه...