Boy Friend

706 178 133
                                    

هیونجین با تحکم اعلام کرده بود اگر‌مینهو هیونگ توی جشن نباشه اجازه نمیده براش تولد بگیرن. و از طرفی از بازوهای مینهو آویزون شده بود تا راضیش کنه به جشن تولدش بیاد‌. البته اگر میشد اسمش رو جشن گذاشت. چون فقط چانگبین و لونا بودن. یه جورایی همه شون مطمئن بودن جیسونگ قرار نیست به تولد بیاد‌. لونا کیکی که خودش پخته بودو تصویر یه بچه خرگوش و گیتار روش بود نگاه کرد و چندتا شمع شاین کوچولو رو روش گذاشت.

_خیلی بامزه‌س.

چانگبین درحالی که به کابینت زل زده بود با خنده گفت و باعث شد لونا لبخند بزنه.

_بگی نگی؟ لباست بهت میاد.

چانگبین دستی به پیرهن یاسی رنگش کشید و لبخند زد‌

_ممنونم خانم هوانگ.

لونا با خنده موهایی که بسته بود رو مرتب کرد.

_خواهش میکنم اقای سئو. جیسونگ..واقعا نمیاد؟

چانگبین نیم‌نگاهی به هیونجین و مینهو انداخت که توی سالن نشسته بودن و باهم حرف میزدن. احساس خوبی داشت که جیسونگ نیست. از نظرش اون دو نفر هرچقدر کم تر با هم رو به‌رو میشدن بهتر بود!

_نه. خوشحالم که قرار نیست با مینهو رو به رو بشه.

لونا لب هاش رو گزید و حرفی نزد. حق رو به چانگبین میداد و از طرفی میدونست برادر حساسش چقدر دوست داره تا جیسونگ توی تولدش باشه‌.
وقتی لونا کیک رو آورد و روی میز کوچیک‌وسط سالن گذاشت چشمای هیونجین برق میزدن. با ذوق به کیکش نگاه کرد.

_نونا این خیلی خوبه. ممنونم.

لونا بوسه‌ای هوایی برای برادرش فرستاد و کنارش نشست‌. مینهو با لبخند نظاره گر هر سه نفرشون بود و سکوتش عمیق وعمیق تر میشد. کنار دوستاش بود ولی یه حقیقت تلخ وجود داشت. احساس غریبگی میکرد. با هیونجین راحت تر بود تا با اون ها. هربار به چانگبین نگاه میکرد احساس بدی تمام تنش رو پر میکرد.

چانگبین با دیدن نوتیف گوشیش اخمی کرد و بعد از کمی مکث از جاش بلند شد. لونا دید که به سمت ورودی میره. چانگبین در ورودی رو باز کرد و با چهره خندون برادرش مواجه شد که برعکس همیشه کم ترین میکاپ رو داشت!
با اخم های درهم و متعجب لب هاش رو تر کرد.

_جیسونگ؟ اینجا چیکار میکنی؟

_هیونگ تولد جینیِ مگه میتونم نیام؟

چانگبین دوباره بهش نگاه کرد.‌رنگ موهای جیسونگ تیره بود. میکاپ‌کم..جیسونگ چه قصدی داشت؟

_مینهو اینجاست و من..

_سلام‌.

با شنیدن صدای ناآشنایی، تونست قامت مردی رو کنار برادرش ببینه. اولین بار بود که اون رو می‌دید. ظاهرش خیلی مرتب و موقر بود و در نظر اول موجه به نظر میومد.
جیسونگ با همون لبخند دستش رو دور بازوی بنگچان حلقه کرد.

𝖪𝗂𝗌𝗌 𝗈𝖿 𝖣𝖾𝖺𝗍𝗁Where stories live. Discover now