بیون بکهیون
یه آدم ساده و آروم .... کسی که شاید خیلی متوجه حضورش نشید ولی گرمای حضورش رو میتونید حس کنید. مهربون و باهوش .... یه کارمند ساده با درآمد معمولی که حتی نمیتونه به سورپرایز کردن کسی فکر کنه چون سورپرایز کردن آدمها، لازمه هزینه کردنه... استریته و حتی تا به حال به بودن با مردها نتونسته فکر کنه. یکساله متاهله و عاشق همسرش ... دایون
دایون
یه دختر فوق العاده ... زیبا، مهربون، باهوش و با استعداد ... کسی که دیوانه وار عاشق بکهیونه و برای تا آخر عمر زندگی کردن با بکهیون برنامه ریخته... دختری که خیلی ها آرزوی بودن باهاش رو داشتن و اون فقط بکهیون رو میدید ... فقط بکهیونپارک چانیول
یه پسر برونگرا و احساساتی ... کسی که معتقد بود عاشق نمیشه مگر کسی که بخواد تا آخر عمرش باهاش زندگی کنه... تو یک خانواده مرفه زندگی میکنه و تقریبا تو زندگیش هرکاری برای کسی که عاشقش باشه انجام میده ... هدایا و سورپرایز ها که جای خود داره... ۴ ساله ازدواج کرده و عاشق زنشه، ویکیویکی
دختری که تو زندگیش فقط دنبال چیزهایی هست که با وجدان و احساساتش سازگار باشه. هیچ وقت دنبال پول نبوده برای همین تدریس تو مدرسه رو به یه کار خوب تو یه شرکت عالی ترجیح داد... کسی که مدتها طول کشید تا پیشنهاد دوستی چانیول رو بپذیره ولی از اون زمان، بهش وفادار موند و عاشق ... کسی که معتقده وقتی ازدواج کردی، باید تا آخر با همسرت باشی ... توی سختی و توی آسودگی ... سلامت یا بیماری ... شاید پیدا کردن کسی که مثل ویکی باشه، توی این دنیا کار راحتی نباشه( ◜‿◝ )♡( ◜‿◝ )♡( ◜‿◝ )♡( ◜‿◝ )♡
سلام سلام
فعلا شخصیت ها رو داشته باشید تا بریم سراغ داستان
BINABASA MO ANG
Delusion (Completed)
Fanfictionهمه چیز خوب بود تا زمانیکه با زنانی که دوست داشتن ازدواج کردن ... یه ازدواج پر از عشق ... ولی از وقتی که توهم نفر سوم رابطه رو داشتن، زندگی سخت شد ... نفر سومی که حسش میکردن ولی وجود خارجی نداشت ... نفر سومی که فقط و فقط یک توهم بود ... «توهم» کلمه...