اون دختر جونگکوک رو احمق فرض کرده بود که همچین دروغ هایی میگفت؟ و با پررویی تمام میگفت نگران جونگکوکه؟
با حرص و سری پایین افتاده سمت موتورش میرفت که محکم با شخصی برخورد کرد.
خواست بی توجه سوار موتور بشه که دستی بازوش رو گرفت و متوقفش کرد.T: جونگکوک؟
با شنیدن صدای بم و عمیق تهیونگ،بی حرکت موند و حتی نچرخید تا نگاهی به صورت درمونده ی پسر بندازه.
T: جونگکوک! اینجا چیکار میکنی؟
بیحوصله سمت تهیونگ چرخید و نگاهی به بازوش که همچنان اسیر دست های قدرمند و زیبای آلفا شده بود انداخت. بازوش رو عقب کشید و به پسر چشم غره ی عمیقی رفت.
K: فقط اومده بودم نامه تحویل بدم که دوست دختر گرامیتون وقتمو تلف کرد و آخرشم یمشت حرف مزخرف بهم تحویل داد!
اخمی که بین ابروهای تهیونگ ایجاد شد کاملا واضح بود. آلفا همیشه با اخم انقدر جذاب میشد؟
با فکری که از ذهنش گذشت پلک هاش رو روی هم فشرد و درون ذهنش مشتی روانه ی خودش کرد.T: بهت چیگفت؟
پوزخند صدا داری زد و سعی کرد لحن و حالات دختر موقع ی گفتن اون مزخرفات رو تقلید کنه.
K: جونگکوک اون مناسب تو نیست. من نگرانتم...اون قبلا بهم تجاوز کرد و من ازش حامله شدم و بخاطر منافعش سقط جنین کردم.
در جواب اخم تهیونگ که غلیظ تر شده بود شونه ای بالا انداخت و حالت بی خیالی به خودش گرفت. در هرحال میدونست همه ی حرفای دختر دروغه فقط نمیدونست چرا دوست داشت تمامشون رو کف دست تهیونگ بزاره!
T: چه گوهی خورده؟!!
از صدای عصبی تهیونگ، کمی شوکه شد ولی نذاشت صورتش چیزی رو لو بده. حالت تهیونگ واقعا ترسناک شده بود و دلش میخواست زودتر از اونجا فرار کنه. میتونست ببینه که چشم های آلفا کمی تغییر رنگ دادن و این براش خاطرات خوبی رو زنده نمیکرد.
K: خورد و خوراک بقیه به من مربوط نیست جناب کیم. شیفت کاریم خیلی وقته تموم شده و بخاطر دوست دختر جنابعالی وقتم گرفته شد. باید زودتر برم و توهم برگه ای که به دوست دخترت دادمو امضا کن دفعه ی بعدی ازت تحویلش میگیرم. باتشکر!
دوباره چرخید تا سوار موتورش بشه ولی اینبار کاملا توی آغوش شخصی فرو رفت. دست هاش رو مشت کرد و بدون حرفی توی آغوش آلفا موند.نه بخاطر اینکه از آغوشش لذت میبره، بلکه بخاطر حس ترسی که از اون چشم ها داشت!
T: جونگکوک تو که حرفای اون هرزه رو باور نکردی؟ ازت خواهش میکنم..همینجوری هم فرصتمو با کاری که کردم نابود کردم و مطمئنم که ازم متنفری ولی قسم میخورم هیچکدوم از حرف هاش واقعیت نداره....من تاحالا به اون دختر دست نزدم
BINABASA MO ANG
𝘍𝘳𝘦𝘦𝘥𝘰𝘮 𝘧𝘳𝘰𝘮 𝘵𝘩𝘦 𝘕𝘪𝘨𝘩𝘵𝘮𝘢𝘳𝘦 s1
FanfictionName: freedom from the Nightmare Main couple: vkook (power bottom) sub couple:secret genre: omegawers. slice of life . smut Wr : Snow -completed- --------------- جئون جونگکوک تنها امگای رهبر باقی مونده از نژاد خاص که ممکنه با لو رفتنش جونش به خطر ب...