یک هفته ای از ملاقاتش با خواهرش می گذشت. برخلاف انتظار جونگکوک، هیچ تماسی از تهیونگ دریافت نکرده بود.
براش عجیب بود که چرا با وجود آخرین مکالمشون که واضحا به آلفا گفته بود هنوز برای زدن مخش وقت داره تهیونگ کاری باهاش نداشت و فقط از خواهرش علایقش رو میپرسید.
دیگه داشت کلافه میشد پس تصمیم گرفت اینبار خودش با تهیونگ تماس بگیره بلکه بتونه قدمی به نقشش نزدیک تر شه.
بدون مکث موبایلش رو از جیبش خارج کرد و بعد از ورود به لیست تماس هاش، اسم تهیونگ رو لمس کرد.
مدت زیادی طول نکشید که صدای بم و متعجب آلفا توی گوشش پیچید.
T: جونگکوک؟
K: هی تهیونگ..مدتیه که خبری ازت نیستبرای لحظه ای صدایی از پشت خط نیومد و این نشون میداد آلفا دنبال جوابی برای حرفش میگرده.
T:متاسفم..درگیر بودم
حتی نیازی به استفاده از قدرت هاش نداشت تا بفهمه تهیونگ چیزی رو ازش مخفی میکنه پس اینبار با جدیت آلفا رو مخاطب حرفش قرار داد.
K:تهیونگ میدونی که نمیتونی چیزی رو ازم مخفی کنی درسته؟ پس به نفعته بگی چیشده
بازهم سکوت. و این باعث میشد جونگکوک مطمئن شه که اتفاق چندان خوبی برای آلفا نیوفتاده. شاید فقط کمی نگران هم شده بود؟
K: تهیونگ؟
T: میشه بیای عمارت؟لطفا..نیاز دارم تا حرف بزنیملحن تهیونگ چندان خوش نبود و بنظر گرفته میومد پس جونگکوک تصمیم گرفت آلفا رو اذیت نکنه و به خواستش عمل کنه.
K: یکم وقت دیگه اونجام
__________________
باز هم پاش به عمارتی که ازش متنفر بود باز شده بود و این چیزی نبود که خوشحالش کنه. علاوه بر اون الفایی که بدون حرفی روی کاناپه ی روبروش لم داده بود و هیچ حرفی نمیزد عصبیش میکرد.
K: تهیونگ قرار بود بیام اینجا تا حرف بزنی!نه اینکه یگوشه لم بدی
بلاخره صورت آلفا سمتش چرخید و جونگکوک تازه تونست رد سرخی رو، روی گونش ببینه. سریع از جا بلند شد و مقابل تهیونگ قرار گرفت. حالا که از نزدیک میدید متوجه شد اون رد سرخ جای انگشت های باریکیه که صورت تهیونگ رو کمی خراشیده کرده. ناخوداگاه دستش رو روی گونه ی آلفا قرار داد و با اخم مشغول بررسی صورتش شد.
K: عجیبه، کیم تهیونگ از کی کتک خورده؟ هرکی بوده جرعت زیادی داشته
آلفا از نزدیکی و توجه امگاش واقعا خوشحال بود اما با یادآوری حرف های مادرش دست جونگکوک رو کنار زد و از جا بلند شد تا از پسری که تعجب از چشم هاش خونده میشد،دور شه.
T:مادرم...جونگکوک مادرم بهم انگ متجاوز زد و گفت حق ندارم نزدیکت بشم
جونگکوک حالا واقعا شوکه شده بود. با وجود گذشت زمان یادش میومد که مادر تهیونگ خانم مهربون و آرومی بود که هیچوقت از گل نازک تر به پسرش نمیگفت. و حالا داشت چی میشنید؟ کیم سولار پسرش رو زده و احتمالا دعوای کوچکی هم باهاش داشته؟
KAMU SEDANG MEMBACA
𝘍𝘳𝘦𝘦𝘥𝘰𝘮 𝘧𝘳𝘰𝘮 𝘵𝘩𝘦 𝘕𝘪𝘨𝘩𝘵𝘮𝘢𝘳𝘦 s1
Fiksi PenggemarName: freedom from the Nightmare Main couple: vkook (power bottom) sub couple:secret genre: omegawers. slice of life . smut Wr : Snow -completed- --------------- جئون جونگکوک تنها امگای رهبر باقی مونده از نژاد خاص که ممکنه با لو رفتنش جونش به خطر ب...