pt.30

449 66 11
                                    

خب.جونگکوک فکرش رو نمیکرد که چهار دست پشت هم به تهیونگ ببازه و در مقابل فقط یک بار ببره.
تنها لباسی که باقی مونده بود باکسر مشکی رنگش بود که روی نوار سفیدش نوشته ی Calvin Klein خودنمایی میکرد و این درحالی بود که تهیونگ فقط تیشرتش رو درآورده بود‌.
باورش نمیشد روزی برسه که مجبور شه با این وضعیت جلوی تهیونگ بشینه. وقتی شرط بازی رو قبول میکرد یک در هزار هم احتمال نمیداد کسی که قراره تماما لخت شه خودش باشه!
با دیدن نوشته ی قرمز رنگی که با فونت درشت کلمه ی Game over رو نمایش میداد آهی کشید و بعد از پرت کردن دسته ی بازی گوشه ای از تخت، سرشو بین دستاش گرفت. از قرار معلوم باید باکسرش رو هم در میاورد و چیزی خجالت آور تر از این نبود.
اولین بار بود که جئون جونگکوک در این حد خجالت میکشید. اون هیچوقت جلوی کسی لباسش رو هم در نیاورده بود!
خیل خب چرا! در حد لباس رو در آورده بود اما جلوی هیچکس کاملا لخت نشده بود!

T: خب خب..حرفی برای گفتن نداری؟

نگاه تیزی به آلفای خندون کنارش انداخت و بهش چشم غره ی غلیظی رفت.

K: فاک یو! نباید شرط مزخرفتو قبول میکردم

تهیونگ حرفی نزد و تنها نگاهش رو روی بدن برهنه ی امگا چرخوند. جونگکوک بدن ظریفی نداشت و میشه گفت با بدن خودش برابری میکرد ولی تهیونگ  کمی قد بلند تر و چهارشونه تر بود و همین باعث میشد در مقابل امگا اعتماد بنفس بیشتری داشته باشه.

T: خیلی دوست داشتم که بهت تخفیف بدم اما جز باکسرت چیز دیگه ای تنت باقی نمونده

نگاهش رو از بدن سفید و عضله ای جونگکوک گرفت و به چشم هایی که خجالت رو منعکس میکرد خیره شد. نمیدونست چرا اما واقعا از دیدن خجالت توی چشم های پسر کوچکتر لذت میبرد.

T: درش بیار!

لحن تهیونگ کاملا جدی  و بم تر از حالت عادی شده بود و جونگکوک میدونست که هیچ راه فراری نداره. اما قرار نبود مثل یه امگای خجالتی سرخ و سفید شه و خودش رو از آلفا بپوشونه پس از جا بلند شد و با نیشخند عمیقی مقابل آلفایی که روی تخت نشسته بود ایستاد.
میتونست نگاه تهیونگ که با بی طاقتی روی بدنش میچرخه رو ببینه و به طرز عجیبی از این موضوع لذت میبرد. چیزی که بیشترین اعتماد بنفس رو توش داشت بدنش بود چون این بدن مثل تمام آلفا ها به طور ارثی بهش نرسیده بود و همش حاصل تلاش و ورزش کردن خودش بود و تهیونگ واضحا از بدنش خوشش اومده بود.
مقابل چشم های گرسنه ی تهیونگ انگشت شستش رو به لبه ی باکسرش قلاب کرد و تونست نگاه آلفا رو به پایین تنش جلب کنه.
میدونست حالا که تهیونگ توی راته داره کار خطرناکی رو انجام میده ولی حس شیطنت واری توی وجودش اجازه نمیداد عقب بکشه.
در لحظه فکری به سرش زد. اونم یه فکر احمقانه ولی سرگرم کننده.
فقط میخواست ببینه ریکشن تهیونگ چی میتونه باشه؟
فاصله ی بین خودش و آلفا رو به صفر رسوند و در یک حرکت غافلگیرانه تهیونگ رو روی تخت انداخت و بعد از گرفتن مچ دستاش و پین کردنشون کنار سرش، روی آلفا خیمه زد.
تهیونگ تنها شوکه نگاهش میکرد و واضح بود انتظار همچین حرکتی رو از امگای برهنه ی مقابلش نداشته!
اما در مقابل جونگکوک داشت از نگاه متعجب تهیونگ لذت میبرد و میخواست کمی بیشتر اذیتش کنه حتی اگه به ضررش تموم شه.

𝘍𝘳𝘦𝘦𝘥𝘰𝘮 𝘧𝘳𝘰𝘮 𝘵𝘩𝘦 𝘕𝘪𝘨𝘩𝘵𝘮𝘢𝘳𝘦 s1Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang