امروز از بقیه ی روز ها سبک تر گذشته بود،و خوشحال بود دقیقا وقتی که به ملاقات پدرش رفته مجبور نیست سرکلاس درس های سنگین بشینه.
فقط امتحانِ ریاضی داشت،و با اینکه دیروز زیاد مبحثِ مورد نظر رو تمرین نکرده بود باز هم به خوبی از پسش براومده بود.
آقای شین بعد از اتمامِ آزمون به دانش آموز ها اجازه داده بود کلاس رو ترک کنند و کسانی که آزمون رو تموم کرده بودند سرِکلاس موسیقیِ خانمِ هیورین نشسته بودند.
البته فقط انتهای سالن جا خوش کرده بودند و با صدای آروم درحال حرف زدن و تحلیل جواب ها بودند.
سالن موسیقی مدرسه،با تمِ قهوه ای با پارکت های چوبی رنگ بود و به اندازه ی کافی برای کسایی که امتحانشون رو تموم کردن جا داشت.
در آخر ماه گروه موسیقی مدرسه، باید برای مسابقه آماده میشدند و بخاطر همین امروز کلاس دایر نشده بود و فقط دانش آموز های انتخاب شده درحالِ تمرین با خانمِ هیورین بودند.
خانمِ هیورین به جونگکوک هم پیشنهاد داده بود که شانسش رو امتحان کنه و تست صدا بده.
هرچند که میدونست به راحتی قبول میشه،چون صدای روانی داشت و حتی در حرف زدن هم شمرده شمرده و واضح حرف میزد.
بخاطر همین خانمِ هیورین معتقد بود به خوبی میتونه نت ها رو اجرا کنه.
جونگکوک به این پیشنهاد فکر کرده بود ولی در نهایت متوجه شده بود کسی از سال سومی ها تو گروه نیست و همه سال دومی یا سال اولی هستند.
به نظرش یه ذره عجیب میشد و بعد به این فکر کرد که اگه روزِ مسابقه مریض میشد همه ی زحمت های گروه به فنا میرفت و ترجیح داد به تماشا کردنِ گروه در انتهای کلاس اکتفا کنه.
_هی جونگکوک..سوال پنج رو چی زدی؟
جونگکوک که بی هدف به حرکت دست های خانم هیورین برای هدایت گروه خیره شده بود با صدا زده شدنش به سمتِ یارا برگشت.
_سوال پنج چی بود اصلا؟
با حواس پرتی گفت و هیان که یارِ غارِ یارا بود و همیشه حرف هاشون باهم یکی بود،به جای دوستش جواب داد:
بخشِ رادیکالی ها..همون که باید مجهول رو به دست میاوردیم.کمی فکر کرد و بعدِ یادآوری سوال جواب داد: من رادیکال سی و شش رو زدم.
یارا که انتظارش رو نداشت خیلی سریع تکیه اش رو از تک صندلی گرفت و با نگرانی پرسید: برای چی؟
دخترِبنفش پوشِ کلاس که به نظر جونگکوک کیوت بود، یه ذره سر نمرات زیادی استرس داشت و گاهی اوقات نگرانیش اون رو یادِ جیمین مینداخت.
_تو کدومو زدی؟
جونگکوک قبل اینکه چگونگیِ حل سوال رو توضیح بده،پرسید و یارا با ابرو های گره خورده جواب داد: رادیکال بیست و پنج.
DU LIEST GERADE
𝑶𝒖𝒓 𝒋𝒖𝒏𝒈𝒌𝒐𝒐𝒌𝒊
Fanfictionپوزخند زد و همزمان با حلقه کردنِ دست هاش..؛ دورِ کمرِ نحیفِ پسر با ابرو های بالا رفته رو به مرد مقابل پاسخ داد: _متاسفم...بهتره فاصلتونو حفظ کنین..اون جونگکوکه و برای افرادِ متفرقه غیرِقابلِ لمسه! کاپل: هوپمین،تهکوک،کوکمین (برومنس) ژانر: اجتماعی...